خلاصه کتاب:
یزدان و سروین برای پیدا کردن کسی که همسر سابق یزدان رو کشته و باعث شده علی نامزد سروین به زندان بیفته، با هم دیگه همدست میشن و به دنبال قاتل می گردن. یزدان می خواد انتقام مرگ زنش رو بگیره و سروین می خواد نامزدش رو از زندان نجات بده اما این دونفر نمی دونن که با قدم گذشتن در این راه، چه اتفاقای خطرناک و البته هیجان انگیزی قراره واسشون پیش بیاد…
خلاصه کتاب:
ندا دختر مغرور و یتیمی که تو سن ۱۸ سالگی عاشق امیر ۲۱ ساله میشه.... بعد از مدتی... امیر ازین اعتماد ندا سو استفاده میکنه... ندا سرخورده و عصبانی و بی اعتماد از امیر میخواد که مسئولیت کارش رو برعهده بگیره و آبروشو حفظ کنه و امیر هم به خاطر عذاب وجدان و جبران از ندا حمایت میکنه و مجبور میشه عقدش کنه... این درحالیه که امیر معشوقه ای به نام نگار (دخترعموش)داره و عاشقشه و ندا هم ازاین موضوع باخبر میشه و از امیر به خاطر بازی با زندگیش و سرنوشتش متنفر میشه ...
خلاصه کتاب:
رهامِ مغرور، برای انتقام از منصورِ ارجمند، دست روی دخترِ دردونه اش نازگل می ذاره. نازگلِ بی تجربه و ۱۸ ساله رو به شدت عاشقِ خودش می کنه و توی اوجِ عاشقی، با وجودِ اینکه قلبش برای نازگل لرزیده، ترکش می کنه. درست لحظه ای که فکر میکنه با نابود کردن نازگل، از منصورِ ارجمند انتقام گرفته، خبرِ نامزدیِ نازگل رو می شنوه و این در حالیه که نامزد نازگل، برادرِ دوقلوی خودشه!
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان نو " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.