خلاصه کتاب:
دختری داریم بی پناه که کل زندگیش بازیچه زیاده خواهی اطرافیانش بوده، به اجبار با پسری عقدش میکنن و وارد بازی کثیف خون خواهی و انتقام میشه. پسر خشن و خشک نداریم برعکس پسری داریم از دیار عشق و محبت ولی بخاطر خوشبختی عشقش پا روی دلش میذاره…
خلاصه کتاب:
رضا شرخر برای ترسوندن سالاری دخترش عسل رو میدزده اما قبل از گرفتن پولش سالاری به طرز مشکوکی بر اثر تصادف کشته میشه رضا مجبور میشه عسل رو آزاد کنه عسل شکایت میکنه و پلیس رضا رو دستگیر میکنه عسل برای آزادی رضا شرط میذاره که اگه میخواد آزاد بشه باید باهاش ازدواج کنه چون قاتل پدرش رو شناخته ولی نیاز به کمک داره…
خلاصه کتاب:
ماهان جاوید تمام عمر سعی کرده آدم خوبی باشه، یه فرزند خوب، یه برادر خوب، یه وکیل خوب، اما کسی نمیدونه توی دلش چه نفرت عجیبی ریشه داره. اون یه آدم دوست داشتنی و جذابه اما به وقتش که بشه میتونه خشن و انتقامجو هم باشه. و حالا بعد ۲۵ سال، مجبوره پروندهای رو برداره که همه ی خشم و نفرتش رو بیرون میکشه. اون برای خاموشکردن آتیش وجودش دست به هرکاری میزنه، حتی اگه اون کار بهم ریختن زندگی دختری باشه که آزارش به یه مورچه هم نمیرسه بگیره…
خلاصه کتاب:
زنانی هستن که شرعین. زنانی هستن که واقعاً مادرن. مادر بچه هایی حلال. شرعی بدون هیچ شک و شبهه ای. زنانی با عقد نکاح دائم. اما ... آیا همه ی زنها قانونین؟ اگه زن کسی شدی، عقدی و شرعی ولی تیزی زیر گلوت گرفتن که تو این طایفه اسم هیچ مردی نباید بره تو شناسنامه ی هیچ زنی، چیکار می کنی؟ چطور می خوای ثابت کنی ازدواج کردی ؟ چطور می خوای ثابت کنی مادر شدی ؟ چطور می خوای جدا بشی وقتی هیچ جایی حق نداری مهم ترین واقعه ی زندگیتو ثبت کنی؟ زنی می تونه طلاق بگیره که بتونه اثبات کنه ازدواج کرده….
خلاصه کتاب:
تافتهادیب دانشجوی پزشکیست که به تهمت نامزدش از خانواده طرد شده و مجبور به جدایی میشود. اتفاقاتی باعث می شوند همخانهی دکتر سهندنریمان میشود، سهند دشمن قسمخوردهی خاندان ادیب است و تافته بیخبر از همه جا. همهچیز خوب است تا اینکه نامزد سابق تافته این همخانگی را کشف کرده و….
خلاصه کتاب:
دختری به اسم باران ک خواهرش با بیست ضربه چاقو پسر خانواده سلمانی رو کشته به اعدام محکوم میشه تنها شرط رهایی صیغه شدن باران با پسر دیگه خانوادس…
خلاصه کتاب:
یادگار دختر پونزده ساله و عزیزدردونهی بابا ناخواسته پاش به عمارت عطاخان باز شد اما نه به عنوان عروس. به عنوان خونبس… اما سرنوشت جوری به دلش راه اومد که شد عزیز اون خونه. یادگار برای همه دوست شد و دوست بود به جز توحید… همسر شرعی و قانونیش که حالا بعد از ده سال برگشته…
خلاصه کتاب:
سمرا داستان دختر ی از قوم عرب است که عاشق پسری تهرانی و دانشجو در شهرش می شود. بیژن به قصد سرگرمی و دوستی دو روزه به سمرا نزدیک می شود ولی با اجبار خانواده ی دختر مجبور به ازدواج با سمرا می گردد. داستان سمرا داستان طرد و دوری او از خانواده و وارد شدن به خانواده ایست که به عنوان عروس پسرشان قبولش ندارند. سمرا داستان هزاران زنی است که قربانی شرایط و تعصب های قومی می گردند. سمرا داستان زنانیست که می سوزند و می سازند و دم بر نمی آورند…
خلاصه کتاب:
اندوه باکره داستان اروند عزیزی ست. پسر مستند سازی که همراه با گروهش در جریان ساخت یک مستند با جلوه،تور لیدر و فعال در حوزه حقوق زنان، آشنا می شود. این فیلمنامه و آشنایی با شریفه دخترک بلوچ، زندگی هر دو را دستخوش تغییراتی عمیق می کند.
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان نو " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.