خلاصه کتاب:
بهشته نویان، گوینده مشهور رادیو نمایش، عاشق مسیح که به نوعی برادرشه شده و از اون طرف مسیح دل باخته گیسو هستش و قصد ازدواج باهم رو دارن! بهشته برای فرار از عشق یک طرفهش نسبت به مسیح، میخواد برای خوانندگی همراه ترانه سرای معروف، یارا معین به دُبی بره و دستخوش مخالفت و غیرت بازی های آقا مسیح روی بهشته ای که مثل جهنم میسوزه اما با پیشنهاد مادربزرگ مسیح همه ی برنامه ریزی ها بهم میخوره!
خلاصه کتاب:
آسمان غفوری که پدر و مادرش را در سال گذشته از دست داده است، با برادر خود که به اختلال اوتیسم دچار است، در خانهای حیاط مشترک و در همسایگی نامزدش حبیب زندگی میکند. او و نامزدش برای امرار معاش مجبور به دست فروشی در مترو هستند تا این که حبیب رانندهی زنی به نام کاملیا میشود و...
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان نو " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.