خلاصه کتاب:
سبا بعد از فوت پدر و مادرش هم خانه ی خانواده ی برادرش می شود اما چند سال بعد، به دنبال راه چاره ای برای مشکلات زندگیش تصمیم می گیرد از خانواده ی کوچک برادرش جدا شود. به خواهرش پناه می برد ولی درست وقتی که گرفتار حل و برطرف شدن سوتفاهمات است، مشکلات تازه ای سر راهش می آید که او و احساساتش را بی اراده درگیر آدمی با گذشته ای پیچیده و سخت می کند. آدمی که شاید برای او یک انتخاب اشتباه باشد اما عشق جور دیگری به دست و پایشان می پیچد و….
خلاصه کتاب:
مریم دختریِ که پدرش حسابدار صندوق قرض الحسنه ای بوده و با چندنفر از همکاراش اختلاس کردن ولی همچی گردنِ پدرش افتاده که باعث سکته و فوت پدرش شده و بخاطر بیماری خواهرش شرایط سختی داره… سرِ یه تشابه اسمی با محمدرضا اشنا میشه (محمدرضا رو با پسرعموش رضا اشتباه میگیره!) و باهاش صیغه میکنه و…
خلاصه کتاب:
رویا در روزهای سختی که جنجال در خانوادهاش افتاده و چند تکه شدهاند، وارد یک رابطه میشود. رابطهای که به سادگی شروع میشود اما میان تحیر او معلق میماند تا چندین سال بعد… درست زمانی که آماده است تا آدمی تازه را به زندگیاش راه بدهد، گذشته با تمام قوا سمتش برمیگردد…
خلاصه کتاب:
به روزهای کهنه که برمیگردی ردپایی از اشتباهات میبینیم. اشتباهات کوچیک و بزرگی گاهی سایه اش تا ابد دنبالمون میاد. درست مثل سایه ی مرگ سرد و وحشت آور… قصه ی یک زن یک مرد یک کودک و یک قوم تکرار میشه . هر کس به دنبال حرمت خودش می دوه. یکی حرمت دل و دیگری حرمت خون و هم خونی… یک قصه ای که ساده شروع میشه. ساده رو شاید این روزها طور دیگری باید معنا کرد چون سادگی و بغض و دلتنگی همراه هم میاد. دو روایت داریم از دو زمان که سپری شده و در حال سپری شدنه اما نقطه ی اتصال این اتفاقات گذشته و در حال گذر زندگی و آینده رو شکل میده. اتفاقاتی که حقیقت ها رو باز میکنه. چشمها رو بیدار میکنه و می بینیم که هر سنتی حق نیست و…
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان نو " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.