خلاصه کتاب:
باران دختری سرخوش که بخاطر باج گیری و تصرف کلکسیون سکه پسرخاله اش برای مصاحبه از کار آفرین برترسال، مردی یخی و خودخواه به اسم شهاب الدین می ره و این تازه آغاز ماجراست. ازدواجشان با عشق و در نهایت با خیانت باران و نفرت شهاب به پایان می رسه، اما شش سال بعد، بیتا خواهرِ باران و شاهین برادرِ شهاب تصمیم به ازدواج می گیرن و این شروع مصیبت زندگی باران و شهاب است!
خلاصه کتاب:
مینو پرستار جوانی که به تازگی وارد بیمارستان شده و در اولین روزهای کاریش بیمار تصادفی که به اغما رفته رو وارد بخش میکنن. بیماری که زندگی پرستار جوان را تحت تاثیر قرار می دهد. نیما مرد شکست خورده ای که دست تقدیر بازی سختی را با زندگیش شروع کرده. مردی که برخلاف تمام اعتقادات و باورهایش از عشقش ضربه سختی میخوره و حالا روزگارش با پرستار جوان گره میخوره…
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان نو " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.