خلاصه کتاب:
قصه ی عشق… قصه ی چند عشق رو حکایت میکنه.. با پایان های خوب و بد... کسایی که سبک مودب پور رو دوست دارن مطمئنم از این رمان خوششون میاد.. داستانش طنز که اواسط داستان برمیگرده به گذشته دور و قصه ی عشق دیگه رو بازگو میکنه که به آینده مربوط میشه… راوی داستان پسریه به اسم رضا که برخلاف بیشتر رمان ها از قشر معمولی جامعه اس… پایان خوش… البته بستگی به خودتون داره که اونو خوش تلقی کنید یا نه… مطمئنم شیفته آقایی رضا میشین…
خلاصه کتاب:
طلا دختری که درگیر اجبار و سنت و رسوم خاندانی، مجبور به ازدواج با فردی میشود که از کودکی تا کنون از او نفرت داشته اما درست در یک قدمی ازدواج از آرایشگاه فرار میکند آن هم با امیری که آوردن نامش در خاندان گناه کبیره و جبیره است… اما طلای داستان دلِ پاک و عاشق خود را در گرو ممنوعه ها قرار میدهد….!
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان نو " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.