خلاصه کتاب:
صالح، همان جوان عاشق پیشه ی ساده دل همانی که لطافت عجیب عشق را در دستان پر مهرش آموختم. او که زخم نامردی روزگار و درد شکنجه های حسام پسر عموی بی مروتم جانش را هزار زخم به یادگار گذاشت و از پای نیافتاد…
خلاصه کتاب:
با خیانت ایرج به شریکش آریان پور،راد، پسر آریان پور ، صمیم دختر ۱۸ ساله وعزیز ایرج را می رباید تا ایرج را وادار به انجام تعهداتش کند ، صمیم بعد ازتحمل یک هفته وحشتناک دراسارت راد واز دست دادن امتحان کنکوری که یک سال برایش درس خوانده با کمال تعجب متوجه می شود که…
خلاصه کتاب:
دختری شاد شنگولی هست ک خانوادش رو از دست داده و تو خونه تنها زندگی میکنه ک توی دانشگاه فوق لیسانسشو میگیره و ب مناسب همین ب یک اردو میرن ولی این اردو سرنوشت رها رو عوض میکنه و….
خلاصه کتاب:
من سیاوش مجدم، مردی که ثروتش زبان زد هر کسیه. برادرم توی خونه ای که قرار بود با عشقش اونجا زندگی کنه خودشو دار زد. بخاطر خیانت اون دختر نتونست دووم بیاره و قسمتش خاک شد… اما من برای انتقام اون دخترو پیدا کردم و به همونجایی بردم که تنها کسم خودشو دار زده بود. بهش دست درازی کردم و شکنجش دادم اما بعد فهمیدم…
خلاصه کتاب:
بارش بعد از مرگ مادرش، متوجه میشه که پدرش بهش چشم داره و با دستکاری شناسنامه می خواد عقدش کنه. فرار می کنه و میاد تو خونه ی هامین، مردی که متهم به قتل مادرشه.. هامین برای موندنش شرط می ذاره یا صیغه اش بشه یا خدمتکار خونه بشه…
خلاصه کتاب:
بذار از خودم برات بگم! یه بد ِن پر از زخم... دستایی که مدام میلرزن و یه گلو پر از بغض. روحی پر از درد و قلبی که یخ زده. یه آدم کلافه که سعی داره بخوابه. یه آدم که وقتی با خودش حرف میزنه از کلمه خفه شو زیاد استفاده میکنه. یه آدم که دیگه به چیزی فکر نمیکنه. فراموش کرده! من خیلی خستم. از صداهای بلند آدما خستم. از دور بودن خستم. از خستگی همیشگیم خستم، از تو خستم. حتی از خودمم خستم.. کاش این ادما میتونستن کمی شبیه تو باشن. نبودت واقعا ترسناکه.
خلاصه کتاب:
گرنت مورگان یکی از واجد شرایطترین و دست نیافتنی ترین مجردهای لندن است. همچنین یکی از بهترین نیروهای اداره خیابان بو هم هست. هنگامی که یک شب دیر وقت برای تحقیق درباره یک قربانی مغروق به اسکله فراخوانده میشد، از تشخیص چهره ویوییِن رز دووال بانوی دلربای مجالس حیرتزده میشود. وقتی متوجه میشود که او زنده است، مبهوتتر هم میشود. از آنجایی که کسی نیست از این دختر مراقبت کند، ویوییِن را به خانهاش میبرد و مداوایش میکند. اما متوجه میشود که او از فراموشی رنج میبرد.
خلاصه کتاب:
صفورا قصه زندگی زنی ست از جنس شیشه و احساس ، یک فرشته زمینی که بالهایش در مسیر ناملایمات زندگی شکسته است ، او که در ابتدا دل در گرو عشق منصور دارد ، برای خود قصری شیرین میسازد از آرزوهای کوچک و بزرگ اما ، با ورود سایه هایی شوم از کلاغهای سیاه علی آباد، به یکباره کاخ سپید رویاهایش،به ویرانه ای تبدیل می شود…
خلاصه کتاب:
اسرا دختر ساده و معصومی که اسیر زندگی پر فراز و نشیب خودش است. با توطئه سنگینی که براش چیدن به حراست دانشگاه خونده میشه و زمانی که باید برگه اخراج خود از دانشگاه را امضا کنه اتفاقی می افته که زندگی شخصیش دچار تغییرات می شود.
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان نو " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.