خلاصه کتاب:
یه پسر نابغه شیطون داریم به اسم ساتیار،طبق محاسباتش از طریق فرمول هاش به این نتیجه رسیده که پانیذ دختر دست و پا چلفتی دانشگاه مخرج مشترکش باهاش میشه: «بی نهایت» در نتیجه پانیذ باید مال اون باشه. اولش به زور وسط دانشگاه ماچش می کنه تا نامزد دختره رو دک کنه. بعد می دزدتش و …
خلاصه کتاب:
گوهر زنی چهل ساله که بعد فوت شوهرش تو مجازی با پسری آشنا میشه که همسن دخترشه …. گوهر محبت ندیده به حدی دلبسته شاهرخ میشه که متوجه نیت اون نمیشه و پای شاهرخ و تو زندگی خودش باز میکنه.. همه چی از جایی شروع میشه که شاهرخ دلبسته ی گیوا(دختر گوهر) میشه!! و حماقتی که تبدیل شد به…
خلاصه کتاب:
صندوق پست خانه اش با نامه هایی برخورد می کند که برای او جالب است او کم کم عاشق نویسند نامه ها می شود. در هر جا می تواند دنبال نشانی از او می گردد. هیوا درتحقیقاتی که می کند می فهمد نام آن پسر افشین است که عاشق دختری به نامه ستاره بود و این عشق او را تا اوج می رسانده ولی روزی می فهمد که ستاره به او خیانت کرده و از همه زنان متنفر می شود. هیوا که دانشجوی پزشکی بوده روزی با بیماری مواجه می شود که پدر افشین است. هیوا طرح دوستی با خواهر افشین را می ریزد و قصد برقراری ارتباط با افشین را دارد ولی...
خلاصه کتاب:
ایحه هفت سال پیش از خانه و گذشته اش فرار کرده حالا با آشنایی آدمهای تازه سعی داره آدم جدیدی باشه و رایحه گذشته را فراموش کنه. به خانه ویلایی مادر بزرگ المیرا نقل مکان میکند خانه امن است ولی اهالی خانه برای او خطر آفرینند!خطر عشق! رایحه خانواده ندارد رایحه مادر ندارد رایحه پدر ندارد رایحه روح ندارد. رایحه یک آدم بد است با نیت های خوب!
خلاصه کتاب:
داستان راجع به یه مولتی میلیاردر مصری به اسم عثمان هست که عاشق خواهر کم سن شریک آمریکائیش میشه . عثمان میخواد هانا رو بدست بیاره به هر قیمتی شده و پدر هانا مخالفه ! اما عثمان مردی که همیشه به هرچی خواسته رسیده … دست به یه کار خطرناک میزنه…
خلاصه کتاب:
قصه از عمارت مرگ شروع میشود از خانهای مرموز در نقطه ای نامعلوم از تهران بزرگ! حنا خورشیدی برای کشف راز یک شب سردِ برفی و پیدا کردن محمولههای گمشده دلار و رفتن به دل اُقیانوس، با پلیس همکاری میکند تا لاشه رویاهای مدفون در برف و خونش را از تقدیر پس بگیرد. در حالی که ردپای سرگرد امیرمهدی رَها، بر برفهای خونین، جا مانده و برچسب “پلیس خاطی” هر لحظه بیشتر به این نام وصل میشود به نام مردی که یکروزی در گذشته بوی نان گرم میداد و حالا مدتهاست که کنج سلول انفرادی اش، بوی خونِ آدمیزاد میدهد! اما حنا به این مرد باور دارد، باوری از جنس ایمان ...
خلاصه کتاب:
آوا آرین دختریه در آستانه ۳۰ سالگی که بر اساس باورهای خودش زندگی می کنه البته اگه خانواده و اطرافیان و عرف جامعه اجازه بده. و آوا بر این باوره که زندگی اونقدر زود گذره که بهتره اون جور که دوست داره و با اونی که دوست داره زندگی کنه. برای همین به فشارها توجهی نمی کنه. داستان در مورد زندگی آوا و دوستانشه که به خاطر عرف جامعه مجبور به تحمل زندگی و چیزهایی هستن که خودشون قبولشون ندارن.
خلاصه کتاب:
زمانی که پلیس موفق نمی شود پرونده قتل پدر صحرا را به سرانجام برساند،اشخاصی مجهول با مزاحمت های تلفنی و پیامک های مشکوک،باعث آزار و اذیت این دختر می شود…و درست زمانی که صحرا حس میکند به بن بست رسیده است و برای نجات جان خانواده اش هسچ چاره ای جز تسلیم شدن ندارد،پای مرد مرموزی به نام امیرسام پناهی هم با یک راز بزرگ به زندگی اش باز می شود.امیرسام با شخصیت مبهم و شغل ابهام آمیزی که دارد،سعی می کند اعتماد صحرا را به دست آورد…
خلاصه کتاب:
داستان در مورد دختریه که علی رقم زندگی خوبی که داره برای ادامه تحصیل میره تهران، که درگیر یه بیماری سخت میشه… و واسه کار میره تو یه شرکت... و اتفاقاتی که این وسط می افته و آینده اش رو تغییر میده…
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان نو " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.