خلاصه کتاب:
یه اکیپ ۳ نفره دختر که برای دانشگاه تو شیراز قبول شدن اما خوابگاها همه پر بوده بعد میگردن دنبال خونه که به یه اکیپ ۳پسر برمیخورن که اونام همین مشکلو داشتن ولی با این تفاوت که خونه پیداکرده بودن ولی شرط صابخونه که یه پیرمرد مردیه که راحته اروپایی رفتار میکنه یکم شوخه و فضول در عین حال زن ها رو هم آدم حساب نمیکنه و پی عشق وحالشه بوده، متاهل بودن اوناس...
خلاصه کتاب:
دلیار دختری که پدرش را از دست داده مدتی پیش عموش که پسری را به فرزندی قبول کرده زندگی می کنه پسری زورگو و شکاک… حالا بین این دو نفر اتفاقاتی میوفته که باعث...
خلاصه کتاب:
میشا یه دختر مستقله که خیلی سرزنده و شاده و دوست داره خودش برای زندگیش تصمیم بگیره اما دیگران با ابراز نظراتشون مانع میشن. هامین پسریه که ۱۲ ساله خارج از ایران زندگی میکنه و حالا میخواد برگرده،که از قضا اونم دوست داره خودش واسه زندگیش تصمیم بگیره…
خلاصه کتاب:
آفتاب دختر مغرور و خود خواهیه که طی مشکلاتی با کمک شخصی می تونه از پستی ها و بلندی های زندگی بگذره و تازه براش حقایقی درباره ی خودش و شخصیتش آشکار میشه که فکر می کنه خیلی دیره. دختری سرکش که عاشق پسری است که پدرش به اون اجازه ازدواج با پسر مورد علاقه اش رو نمیده و اون به دنبال راهی می گرده …
خلاصه کتاب:
شهراد پسر جذاب، پولدار و البته انحصارطلبیه که سال هاست عاشق ممنوعه زندگیش شده، دختری دلبر و شیطون به نام شهرزاد که همخونه اش هست و همه حتی خود اون دختر فکر می کنند خواهر و برادر هستند و شهراد به دلیل اینکه شهرزاد نمیدونه نسبتش باهاش چیزی به جز اونیه که تو شناسنامه هاشون نوشتن، برخلاف اینکه قلبش رو بهش بدجور باخته و تموم ذهنش رو پر کرده اما مجبور به حفظ ظاهر شده، اما مابین آموزش های پیانو و گیتاری که شهراد به شهرزاد میده،یه جایی افسار این عشق از دستش میره..
خلاصه کتاب:
میر هوشنگ وارسته بزرگ خاندان وارسته پس از مرگش شوک بزرگی به دو پسرش که بیست سال آزگار است با هم اختلاف دارند و قهرند وارد می کند... او در وصیت نامه اش نوشته که ونداد و بلوط با هم ازدواج کنند تا به یمن این پیوند مبارک و اسمانی اختلافات کهنه دور ریخته شود و کینه ها پاک شوند... وصلت صورت میگیرد... اما...
خلاصه کتاب:
بهار دختری زیبا و شیطون که سلیقه خاص خودش رو داره! که تو خونه شوهر مادرش که تازه فوت شده زندگی میکنه… بچه های اون مرحوم طالب انحصار وراثت هستن و اونا مجبور به ترک خونه میشن در صورتی که پول کافی برای اجاره ندارن.. در همین کشمکش ها به طور اتفاقی بهرام که مردی ۳۳ ساله متدین و مذهبی که چند سال پیش همسایه خانواده بهار بوده رو میبینن و بهرام اونا رو… بهرامِ جذاب، جدی، سر به زیر و غیرتی میتونه جلو بهاری که زیباییش زبانزده و شیطووون دووم بیاره! اونم وقتی که…!
خلاصه کتاب:
یک ازدواج اجباری که هر دو طرف ازدواج راضی به این زندگی نیستند. پسر داستانمون نامزد هم داره و به خاطر شرایطی این دو تا با هم عقد میکنند و هم خونه میشن و این هم خونه شدن باعث میشه حامی هم بشن و بقیه داستان…
خلاصه کتاب:
داستان راجب یه خانواده شاد و ثروتمنده که یه طوفان این خوانواده رو از هم میپاشه، بعد از سال ها پسری طرد شده از خانواده برمیگرده تا سهم خودشو پس بگیره اما …
خلاصه کتاب:
کالتن دریک نمی دونم چرا اون خودشو بقیمت یه میلیون دلار به حراج گذاشت. صرف نظر از اینکه الان من صاحب اون هستم. یکی از کارای باحالیه که دلم می خواد انجامش بدم من سلایق خاص و تمایلات مشخصی دارم. سوفی ایوانز تو موقعیت ناجوری گیر کرده ،با وجود اینکه زندگی خواهرش تو یه کفه ی ترازو قرار داره تنها انتخابش اینه که راه های درستو بزاره کنار ،حتی اگه معنیش این باشه که…
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان نو " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.