خلاصه کتاب:
به زحمت قدم بعدی را برداشت و نفسش توی گلو گیر کرد. درد بد زمانی به قوزک پای زخمیاش پیچیده بود. دلش میخواست زار زار گریه کند. کمی بدن نحیفش را جلو کشید و دست به تنه تنومند درخت کشید. ایستاد و به نفس نفس افتاد. جلوی چشمانش گاهی تیره میشد و گاهی انگار سوزن میرفت توی مردمک های خیسش. جان نداشت بیشتر از این راه برود. سرش را کمی بالا گرفت و نگاهش رفت تا روی ابری که چیزی به ترکیدن بغض سیاهش نمانده بود …
خلاصه کتاب:
رژان دختر مغرور و لجبازی که مجبور به کمک به یه پسر میشه تا بتونه کارشو یاد بگیره، ولی پسر یه کوچولو یعنی از یه کوچولو بیشتر دست پاچلفتیه و از سر همین دست پا چلفتی بودن پسر اتفاقات بامزه و جالبی برای رژان میفته که...
خلاصه کتاب:
پاییز خوشبین یه دختر سرسخت و کوشاست. مادرش رو از دست داده و وضعیت خونه و زندگیشون خوب نیست. چند سال جاهای مختلف کار کرده و هر جایی رفته با زیرآبزنی و حرفای مفت اخراجش کردن. حالا با توصیهی یکی از استاداش میره جایی سرکار که همکار یه آدم سرد و خشک میشه، یه نخبهی علمی که به خاطر یه پروژهی خفن از پژوهشکده اخراج شده… حافظ دادگر. زمانی که پاییز داره به بهار زندگیش نزدیک میشه و رابطه عاشقانه اش تو اوج خودشه، یه اتفاق عجیب میوفته که حافظ....
خلاصه کتاب:
پرستو که از سن بچه گی دچار کمبود محبت پدری بوده دلبسته ی رضا میشود که بیست سال از خودش بزرگتره است رضایی که پنهانی عاشق پرستو هست و تمام فکر و ذکرش به اون ۲۰ سال تفاوت سنی بینشون… رضا قرار است به اصرار مادرش با دختر عمه ش نغمه ازدواج کند تا اینکه شب سال نو…
خلاصه کتاب:
مهتا که در خواب عمیقی فرو رفته بود با نوازش دستان کوچک باران که روی صورتش می کشید چشم گشود. باران خوشحال از اینکه او را بیدار کرده است خودش را روی تن مهتا انداخت و با خوشحالی گفت بلند شدی؟ مهتا دستش را دور تن او حلقه کرد و…
خلاصه کتاب:
بانوی بسیجی بر عکس اسمش در بارهی آراد! پسری پولدار و بی بند و باره که زندگیش رو صرف خوش گذرونی و کارش کرده ولی از یه جایی به بعد با ورود آرام دختری ساده و مغرور و در عین حال پایبند به اعتقادات! زندگی آراد مسیر زندگیش عوض می شه و برای اولین بار توی زندگیش عشق رو تجربه می کنه!
خلاصه کتاب:
نازلی که تمام خانواده اش و حتی همسر برادرش پزشک هستند برای ثابت کردن خود به آن ها و اینکه رشته مورد علاقه اش (زبان انگلیسی) هم می تواند آینده ی خوبی داشته باشد، با داشتن همسر و دختری ۵ ساله تصمیم به کار می گیرد، به همین منظور در شرکتی به عنوان مترجم استخدام می شود که...
خلاصه کتاب:
دلیله بیکر و میکن سینت از هم متنفر بودن. میکن زیبا بود اما دلیله اینو میدونست که اون برخلاف اسمش خود شیطانه. این که اون با خواهر کمی شرور دلیله یعنی سامانتا قرار گذاشته بود هم چیز عجیبی نبود. وقتی اون دوتا از هم جدا شدن رویای دلیله به حقیقت پیوست: اون دیگه مجبور نبود میکن رو ببینه. تا این که ده سال بعد تو یک روز عادی دشمن قدیمی دلیله بهش تکست میده…
خلاصه کتاب:
مثل یه ارایش نظامی برای حمله اس..چیزی که زندگی سه تا دخترو ساخته و داره شکل میده.. دردایی که جدا از درد عشقه… دردای واقعی… دردناک… مثل شطرنج باید عمل کرد.. باید جنگید… باید مهره هارو بیرون بندازی… تا ببری… اما واسه بردن خیلی از مهره ها بیرون افتادند… ولی باید دردسرهارو به جون خرید… ریسک کرد… باید با دردسر زندگی کرد…
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان نو " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.