خلاصه کتاب:
درباره ی یه دختر که از یه خانواده متوسطه... دختری که بخاطر زندگی پدرش زندگی خودشو تباه می کنه!! پدر سوگند قصه ما که یه راننده تاکسی سادست به جرم قتل محکوم به اعدام میشه در این بین پسر مقتول شرطی می ذاره که این خانواده به کلی متعجب میشن!! پایان خوش
خلاصه کتاب:
حسام یه پسر بیست و شش ساله س که توی یه خانواده مومن بزرگ شده و خودش خیلی پایبند و معتقده. یه روز که به مطب داییش میره برای اولین بار توی زندگیش به یه دختر با دقت نگاه می کنه... دخترم کسی نیست جز آریانادخت امیری... به نظرتون چی پیش میاد؟! عشق؟! بین آدمایی که هیچ سنخیتی با هم ندارن؟! گاهی فقط یک جمله ی ساده مسیر زندگی رو عوض می کنه... یه جمله ی ساده مثل به من نگاه کن...
دانلود رمان نزدیک خانه کارا هانتر رایگان pdf بدون سانسوردانلود رمان نزدیک خانه از کارا هانتر با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیمموضوع رمان :[purchase_link id="108" style="button" color="gray" text="خرید رمان (کلیک کنید)"]دانلود رمان نزدیک خانه کارا هانتر رایگان pdf بدون سانسور
خلاصه کتاب:
ساقی دختری که در شانزده سالگی به اجبار و نیرنگ برادرش، تن به ازدواج می دهد و در دام یک زندگی اشتباه می افتد. پس از گذشت هفت سال، ساقی قصد طلاق دارد و برای امرار معاش خود مجبور به رقصندگی در مجالس می شود، همه چیز خوب پیش می رود تا اینکه یک شب در یک بزم عروسی، داماد…
خلاصه کتاب:
رمان در مورد دختری به اسمِ آرامِ..که تو سن ۲۲سالگی ازدواج کردِ یه پسر دارِ شاخِ شمشاد و یه شوهر که بی گناه باید تاوان بده.. فقط میگم که من میخوام همراه شما ۴مرحله از زندگیِ آرام رو بگذرونم.. یه مرحله جوونیش که زیاد در موردش حرف نمیزنم ولی وقتی به مرحله بعدیش میرسه یعنی مرحله ۳۴سالگیش به عقب برمیگرد و اتفاقات افتاده رو مرور میکنه یه مرحله میان سالیش که بیشتر در مورد پسرش صحبت میکنه و موضوع جدید و هیجانی که واردِ رمان میشه و یه مرحله پیریش که مرحله میان سالیشو تو مرحله پیری توضیح میدم یعنی یدفعه از ۳۴ سالگیش میره به ۷۴سالگی ولی تو این زمان داره تمام اتفاقات این چند سالِ اخیر رو واسه نوهاش میگه ..میخوام از مشکلات خودشو شوهرشو بچه اشو دوست بچشو دخترشو نوه هاش و الی آخر براتون بگم.. ولی قول میدم که خیلی کشش ندم که اذیت نشید…
خلاصه کتاب:
مثل همهی آبهای ریخته که دیگر برنمیگردند، مثل همهی تیرهایی که از کمان رها شدهاند، رها شو سمت من…! عقاب بیپری شدهام که دستش کوتاهست برای رسیدن به تو! اینبار… تو بیا و بمان و دیگر برنگرد…
خلاصه کتاب:
من و تو ما نشدیم… تقدیرمان دو خط موازی شده هر چقدر هم که تقلا کنیم باز به هم نمی رسیم. من دختری بودم از تبار بیخیالی و شیطنت. تو مردی بودی از تبار غرور. چه بر سر غرور تو و شیطنت من آمد؟ از من دل نکن، مرد من شهر بزرگ که نه، تمامی آدم های این شهر بزرگ…
خلاصه کتاب:
گاهی زندگی وعدهی خوشبختی میدهد اما سر قولش نمیماند. سوگل بعد از مرگ شوهرش به اجبار رسم خانوادگی برای نگهداری از بچههایش به عقد برادر شوهرش در میآید زندگی که هیچ عشق و علاقهای بینشان نیست و ماجراهای زیادی این بین رخ میدهد… آن هم با وجود زن اول شهرام، طهورا تازه شروع اتفاقات است! طهورایی که عاشق همسرش است ولی رابطه همسرش را مخفیانه…
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان نو " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.