خلاصه کتاب:
برکــه دختر زیبا و شیطونی که برای کمک به شرکت پدرش که در استانه ورشکستگیه صیغه بزرگتری رقیب پدرش “میلاد ” مردی متعصب و غیرتی میشه و شرط می بنده میتونه اونو عاشق خودش کنه اما با کاری که میلاد می کنه…
خلاصه کتاب:
ارسلان یاوری به خاطر یک زن و به خاطر رابطه اش حاضر میشه به درخواست زنه دست به قتل بزنه… زنه ازش میخواد همسرشو به قتل برسونه و داخل چاه خونش بیندازه… حالا بعد شش ماه جسد پیدا شده و ارسلان به قتل عمد و به اعدام محکوم شده… این وسط دختر ارسلان شادن… به خاطر مادر و خواهرش حاضر میشه برای تبرعهیپدرش دست به هر کاری بزنه…
خلاصه کتاب:
شیشه عمر داستان خورشید است که در سالن زیبایی کار می کند. او برای دیدن مهمان ناخوانده اش زود محل کارش را ترک می کند اما با خانه ای روبرو می شود که…
خلاصه کتاب:
رمان جاوید در من درباره زندگی آرام دختریست که با شروع عملیات ساخت و ساز برابر کافه کتاب کوچکش و برگشت برادر و پسرخالهاش از آلمان ، این زندگی آرام دستخوش نوساناتی میشود.
خلاصه کتاب:
در آشفته بازار شهری پر از #خطر و #قتل و #جنایت ، آتوسا در هجده سالگی پا به بخش دوم زندگی اش گذاشته و پس از چهار سال، فقدان ارزش و اعتماد او را به بخش سومی می کشاند که سخت تر از قبل نبوده، آسان تر نیست. تصاحب داستان دخترهای تنهایی است که جسورانه خود را از میان گرگ ها بیرون می کشند و گاه، نداشتنِ قدرتِ دفاع از حریم و شخصیت، آن ها را از پا در می آورد.
خلاصه کتاب:
لورنزو گمبینی، رئیس مافیای ایتالیا از زندگی خشنش خسته شده. اون مثل یه کهنه سربازه که با زخمهای زیادی از جنگ برگشته. زندگی براش لطافت و لذت نداره تا اینکه یک شب زنی جیبش رو میزنه، جیب رئیس مافیا رو. لورنزو میخواد اعتبار و آبروش رو حفظ کنه پس دنبالش میگرده اما نمیتونه مجازات اسکارلت رو اعمال کنه. اسکارلت همون رنگیه که لورنزو تو زندگیش نیاز داره قرمز آتشین….
خلاصه کتاب:
زندگی خانم دو وینتر که با ماکسیم مرموز ازدواج کرده است، باید شاد و کامل باشد، اما شبح انتقام جو ربکا، همسر اول ماکسیم، همچنان سایهٔ طولانی خود را بر سر آنها میاندازد. پس از بیش از ده سال غیبت، به انگلیس برگشتهاند، بهنظر میرسد که سرانجام، خوشبختی نصیب آنها خواهد شد.
خلاصه کتاب:
نیلا نامی دختری که بعد از سال ها به عشق گذشته اش برمی خوره اما رابطه ی سمی که با سپهر داره و درگیرشِ مانع از رسیدن دوباره اش به دانیار مشرقی میشه. بالاخره تهدیدای سپهر کار دستش میده و یه شب توی بیهوشی اسیر دستاش میشه!
خلاصه کتاب:
مینروا دابز می دونه که پایان خوش فقط توی داستان های پریان وجود داره، به خصوص با مردی که برای برنده شدن توی یه شرطبندی، ازش خواسته باهاش شام بخوره. حتی اگه اون مرد، کالوین موریسی خوشتیپ و موفق باشه. برای کال تعهد غیرممکنه، بهخصوص با زنی به بداخلاقی مین. حتی اگه کفش های عالی بپوشه و دلش رو به لرزه بندازه. وقتی در پایان قرارشون با هم خداحافظی می کنن، ارتباطشون رو با هم قطع می کنن و توافق می کنن که دیگه هیچوقت همدیگه رو نبینن. ولی سرنوشت نقشهی دیگهای براشون کشیده و…
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان نو " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.