خلاصه کتاب:
فرشته در خانواده ایی نابسامان زندگی می کند. پدر او فردی معتاد است که از همسر خود برای تأمین اعتیاد ش پول می گیرد. مادر فرشته با خیاطی روزگار می گذراند. برادر او نیز ترک تحصیل کرده و برای کمک به معاش خانواده در یک نجاری کار می کند. پدر فرشته هر گاه پولی ندارد به جان فرشته می افتد و او را زیر مشت و لگد می گیرد. او فقط در دبیرستان با خانم شاهمیری صمیمی است. خانم شاهمیری از او دعوت می کند که به خانه آنان برود. این میهمانی سرآغاز آشنایی او با منوچهر برادر خانم شاهمیری می شود و روزگار برای فرشته عوض می شود.
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان نو " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.