خلاصه کتاب:
جانان به همراه دوستانش به شمال می روند و یک شب وقتی در ویلا هستند سه پسر وارد آنجا می شوند. اهورا ادعا دارد ویلا متعلق به اوست در حالی که دخترها آن را از شخص دیگری اجاره کرده اند. اهورا به یک شرط اجازه می دهد آن ها در ویلا بمانند و آن شرط این است که...
خلاصه کتاب:
در سیاهی مطلق غوطه ورم. منتظرم… یک انتظار سخت! شاید طلوع کند خورشید، بر این شهر… بر دل کبود آدم هایش… اما نه، خورشید رخت بربسته است. در این سیاهی مطلق، دیگر حیات نیست…
خلاصه کتاب:
دستی به موهام کشیدم و شالمو رو سرم گذاشتم یه نگاه کلی به خودم کردم و بعد تجدید رژم از اتاقم بیرون رفتم که مامان جلومو گرفت. -کیانا.. -جانم مامان؟ با استرس خاصی گفت:شیما باهات نمیاد؟! لبخندی به روش زدم و گفتم: مامان خانم چند بار بگم اون از من و دوستام حالش بهم می خوره اونوخت به نظرت میاد تو جمعی که با همیم؟ پوفی کشید و به طرف آشپزخونه رفت. مطمعنا دوباره داشت حرص می خورد…
خلاصه کتاب:
نفس نداشتم. قلبم توی سینه میکوبید و با همهی توان فقط میدویدم. پشت سرم فریاد بود آشوب بود به زبان روسی عربده میکشیدند و صدای کوبیده شدنِ کفشهای مردانهشان روی زمین بندر، در گوشهایم اکو میشد. تعدادشان زیاد بود. وقتی نفسزنان از کنار کانتیرهای بزرگِ آبی و قرمز میدویدم، کسی از گذشته توی گوشم پچ میزد: «من دوستت دارم، تو رو باور دارم…
خلاصه کتاب:
سال ها پیش وقتی هنوز چشم به دنیا باز نکرده بودم حوادثی رخ داد که تاثیرش را روی زندگی من و تو گذاشت، شاید هیچ کس تصورش را هم نمی کرد یک عشق آتشین در گذشته باعث یک عشق آتشین دیگر در آینده شود، اما به خاطر زهری که گذشتگان از عشق چشیدند عشق ما نیز باید طعم زهر به خودش بگیرد، باید تقاص پس بدهیم. هم من هم تو، تقاص گناهی که نکردیم، تو به من استواری یاد بده. من شکننده ام، من از جنس بلورم، من لطیفم، نگذار بشکنم، برای شکستنم زود است!
خلاصه کتاب:
داستان دلدادگی دختر عمو و پسر عمو، پسر عمویی که سال ها المان بوده و در یک دورهمی خانوادگی در باغ و اتفاق درخت البالو به دخترعمو پیشنهاد ازدواج میده ولی ایا علاقه و دلبستگی در این اتفاق جریان وجود داره؟؟
خلاصه کتاب:
مسیح پسری که قراره به خاطر دزدی یه گردنبند میلیاردی به رز نزدیک بشه، دختر آزاد و زیبا که فقط کافیه اراده کنه تا همه چیز در اختیارش باشه. نیلی دوست رز، دختری که از ابتدا با مسیح کلکل دارن و چنان مسیح حرص اون دختر در میاره که دخترمون یه روز خوش از دستش نداره. مسیح رمان بیش از اندازه مغروره و به خاطر این دزدی یه مدت وقت گرفته که اگر نتونه…
خلاصه کتاب:
کالتن دریک نمی دونم چرا اون خودشو بقیمت یه میلیون دلار به حراج گذاشت. صرف نظر از اینکه الان من صاحب اون هستم. یکی از کارای باحالیه که دلم می خواد انجامش بدم من سلایق خاص و تمایلات مشخصی دارم. سوفی ایوانز تو موقعیت ناجوری گیر کرده ،با وجود اینکه زندگی خواهرش تو یه کفه ی ترازو قرار داره تنها انتخابش اینه که راه های درستو بزاره کنار ،حتی اگه معنیش این باشه که…
خلاصه کتاب:
دختری به اسم سارا، با کمک دوستش ستاره که مدرک و موقعیت خوبی داشته مدارک جعلی به اسم دوستش درست میکنه و بعد وارد یک شرکت میشه که اسم رییسش البرز بود سارا البرز رو دوست داره و میخواد اون رو عاشق خودش کنه تا دیگه فقیر نباشه ولی البرز میفهمه که این خودش رو جای یکی دیگه زده و…
خلاصه کتاب:
فرقی ندارد که در کجای زمین باشیم،شمال یا جنوب، تو از شمال می آیی و به جنوب می رسی، به جنوب پر از نور و گرما، زمانی که پرندگان به طرف جنوب کوچ کردند، چشم انتظارت خواهم ماند... این کتاب از زبان دختر داستان، یاسمین روایت میشه… با خوندن این کتاب ناگفته ها یی دیگر براتون تداعی خواهد شد، قلم زیبا و پرکشش… گرههایی که باز شدنش یک شوک بزرگ در داستان ایجاد میکند… دنیای رنگی رنگی، النگوهای دلبر و چتریهای یاسمین قراره کلی دلتونو ببره…
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان نو " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.