خلاصه کتاب:
نیایش دختری زیبا که عاشق موسیقیه و با پدرش اختلاف داره. پدری که روی اصول خودش پایبند است و مخالف خواستههای نیایش، نیایش اتفاقی متوجه میشه توی خونهی کنار خونهی مادربزرگش که متروک هست، یک پیانو هست. پنهانی وارد اون خونه میشه و بعد از ورودش میفهه خونه متروکه نیست و پسری تنها اونجا زندگی میکنه. موقع خارج شدن از روی حواس پرتی گوشیش رو اونجا جا میذاره. گوشی که پر از سلفیهای لب استخره. حالا باید برای برگرداندن گوشی به اون خونه برگرده. خونه ای که صاحبش یه پسر جوونه….
خلاصه کتاب:
پشت در اتاق نشست و زانوهایش را در آغوش گرفت. به حدی سرگیجه داشت که گمان میکرد کره زمین از جو خارج شده و دیگر چیزی به نام جاذبه وجود ندارد. پلکهای خشک و خستهاش را روی هم فشرد و سرش را به در چوبی اتاقش تکیه داد. تن همیشه سردش، از همیشه سردتر بود و معده گرسنهاش شدیدا میسوخت. اما ذرهای برایش اهمیت نداشت.آنقدر دراین مدت درد روحی کشیده بودکه دیگر درد جسم،برایش شوخی بیش نبود. آب تلخ دهانش را بلعید و گوش سپرد به گفتگوی مردانی که قصد داشتند برای او تصمیم بگیرند.همیشه همین بود.پدر بزرگش عقیده داشت بیوه بدنامی میآورد..
خلاصه کتاب:
ایکا دختری که تمام عمرش به عنوان یه پسر زندگی کرده و هرشب شاهد بی بندو باری های پدرش با زنان شهره! اما رئیس بزرگترین شرکت تجاری به ایکا پیشنهاد کار میده اما در واقع ایکا سند بردگی خود رو امضا میکنه و در حالی که بردهی اربابی خشنه عاشق نامزد اربابش که هم جنس خودشه میشه...
خلاصه کتاب:
همه چیز از یه تصادف شروع میشه. یک طرف تسنیم، رانندهی ماشینه و طرف دیگه، مردی که حافظش رو از دست داده. مرد مرموزی که دو ماه توی کما بود، اما هیچکس سراغش نیومد. وقتی به هوش میاد، اسمش میشه سینا. به ناچار همخونهی تسنیم و خانوادش میشه تا از روی وسایلی که شب تصادف همراهش بوده، هویتش رو پیدا کنه. توی اولین قدم، پاش به یه مهمونی عجیب باز میشه که سینا رو وارد یه بازی خطرناک میکنه. یه بازی پر از قربانی، پر از خون بازی! تسنیم هم یکی از اون قربانیهاست، سینا میتونه نجاتش بده؟
خلاصه کتاب:
داستان درباره دختر فقیریه به اسم ماهان که پدر مادر نداره. بخاطر اینکه اجاره خونه اشو نداده از خونه اش میندازنش بیرون چون رزمی کاره بادیگارد یه نفر به اسم رهام میشه…
خلاصه کتاب:
پاییز دختر زیبا و جذابی که دل در گروی پسری به نام مانی دارد. اما پدرش به شدت با مانی مخالف است. با رفتن مانی به خارج شور و دیدن سرگرد خشن و متعصبی بنام امیرعلی زندگی پاییز دچار تحول می شود…
خلاصه کتاب:
مانا، دختری که هنوز در یافتن مسیر خود، سردرگم است، برای حفظ زندگی و سلامت تنها خواهر خود دست به کارهایی می زند که اتفاقات دیگر قصه را رقم می زند. انتخابهایی که مسیر زندگی او و خانوادهاش را تغییر داده و نتیجه بد و خوب تصمیمات را در زندگی آنها منعکس میکند…
خلاصه کتاب:
مردی دورگه امریکایی ایرانی به نام میگوئل با دختری ایرانی معامله میکنه تا در عوض هشت ماه زندگی مشترک براش گرین کارت بگیره میگوئل عجیب تر از چیزیه که دختر بیچاره تصور میکنه مردی که بی خوابه از ادمی میترسه و می خواد در اخر این هشت ماه خودکشی کنه…
خلاصه کتاب:
ثمین بخاطر قتلِ غیرعمد پدرِ ارسلان توسط برادرش، رابطهش با ارسلان بهم میخوره. این در حالیه که ثمین ازش حاملهست و ارسلان میلی برای ادامهی رابطهش با ثمین نداره... در تکاپوی پیگیری ثمین برای رضایت گرفتن از خانوادهی ارسلان، پای برادرِ بزرگتر ارسلان به ماجرا باز میشه و باعث ایجاد یه سری تغییرات توی زندگی ثمین میشه…
خلاصه کتاب:
داستان درباره دختری شیطون و خرابکار که دست همه رو از پشت بسته و پسری سر راهش قرار میگیره که بسیار مرموزه. ولی دختر لجباز ما به هشدار های اطرافیانش توجهی نمی کنه و دل میده به رازهایی که خبر نداره. ولی با کارهایی که میکنه باعث میشه اتفاقات زیادی بیوفته…
رمان زندگی بر پایه قمار
به محض اینکه به خونه رسیدیم آرمان دوید سمت عمارت تا سر یع بره تو اتاقش که مامان بو یی از قضیه نبره مگر نه مطمئنم اگه مامانم بفهمه منو که می کشه هیچ آرمان بی گناهم کبود می کنه! رفتم تو اتاقم، خواستم لباسام و مقنعم رو دربیارم که تازه یادم افتاد افتاده بودم تو استخر.خاک تو سرم من با لباسای خیس تموم این دوساعتو سر کردم!؟؟ وای بدبخت شدم اگه سرما بخورم اونم تو روز دوم دانشگاه چه خاکی تو سرم کنم! سریع یه دوش آب داغ گرفتم و لباسام رو پوشیدم. موهامم همینطوری خیس یه شونه زدم و بدو که رفتیم… بعد از شام لذیذمون که ژیگو بود و البته نفله شد رفتم تو اتاقم.
کلا من تو کل روز همش تو اتاقممو فقط برا غذا میرم پایین. اتاق من دومین اتاق بزرگ تو عمارته. چون بزرگ بزرگه مال مامان و بابامه، بعدیشم مال منس. رتبه ی سومم که مال آرمانس، رتبه ی چهارم و پنجمم که مال مهمونس.چه قدر سین دادم! اتاق من یه اتاق۱۱۰متریه. رنگ کاغذ دیواریای اتاقم بنفش پررنگه که نقشای گل بزرگی به رنگ یاسی روشه. اوووووووم، میز تحریر و کمد لباسام و میز آرایشمم که ام دی افه که به رنگ کرم و قهوه ایه. تختم خیلی خوشمله و رنگش قهوه ایه سوختس که دونفرس و یه حریر یاسی رنگ بالاش آویزونه .که یه پتوی سفید و سرمه ای روشه. آقا به طور
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان نو " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.