خلاصه کتاب:
قصه ی زخمِ پائیز داستانِ راهیِ… پسرِ جوونِ قصه مون که زندگیِ عجیب و شاید آرومی داره. اما راهی رو باید شناخت و وقتی شناختینش شاید تعجب کنین ! راهی با همه ی چیزهایی که داره، خیلی چیزها نداره! راهی از خیلی چیزها خسته اس و کاری کرده که اگر بفهمن اطرافیانش، احتمالا باهاش خیلی خوب برخورد نمیکنن! راهی رو میخوایم همراهی کنیم تو زندگیش. با فرازها ، فرودها ، تنهایی ها ، تبعیض ها ، مشکلات ، عشق ، خنده و زندگی . . . و ناباوری!
خلاصه کتاب:
این کتاب داستان یک مرد درونگرا به نام مرسو را تعریف میکند که مرتکب قتلی میشود و در سلول زندان در انتظار اعدام خویش است… داستان در دههٔ ۳۰ در الجزایر رخ میدهد.
خلاصه کتاب:
جانان دختری که سالها با خانواده عموش زندگی می کرده بعد از ازدواج ناموفقش دوباره پیش خانواده عموش برمی گرده از طریق کارش بهش ماموریت یک ساله میدن بره شیراز عموش در صورتی رضایت به رفتن شیراز می ده که جانان بره خونه دوست قدیمی اش حاج احمد اون جا عاشق خواهر زاده حاجی میشه و قراره ازدواج می زارن تو این حین برادر زاده حاجی به اسم صبا که با اونا زندگی می کرده از خونه فرار می کنه و میاد تهران… همه چی بهم می ریزه…
خلاصه کتاب:
داستان در لوکیشن اسپانیاست. عشقی آتشین بین مرد ایرانی تبار و دختری اسپانیایی. آرون نیکزاد، مربی رشته ی تخصصی تیر و کمان، از تیم ملی ایران جدا شده و با مهاجرت به شهر بارسلون، مربی دختری به اسم دیانا می شود… دیانا یک دختر اسپانیایی اصیل است، با شیطنت هایی خاص و البته، کمی دست و پاچلفتی و در مقابلش، مردی از ایران با جدیت و سردی شخصیت.
خلاصه کتاب:
آوا دختری است که برای ازدواج نکردن با پسر عموی خود با او و خانواده خود لجبازی می کند و وارد یک بازی می شود که سرنوشت او را رقم می زند و او با.... پایان خوش…
خلاصه کتاب:
سرمه آقاخانی دختری که بعد از ورشکستگی پدرش با تمام توان برای بالا کشیدن دوبارهی خانوادهاش تلاش میکنه. با پیشنهاد وسوسهانگیزی از طرف یک شرکت، نمیتونه مقاومت کنه و بعد متوجه میشه تو دردسر بدی افتاده… میراث قجری مرد خوشتیپی که حواس هر زنی رو پرت میکنه، اصلا اون چیزی نیست که نشون میده. نه یک جنتلمن نه یک مرد قانونمند…
خلاصه کتاب:
آذین رها شده، دور انداخته شده با خانواده ای که اونو لکه ی ننگ میدونن مایه ی آبروریزی... رسوایی بی نهایتی که دامنش رو لکه دار کرده... سپهر دوست دوران بچگی... فرزاده عاشق یا کیهانه مجنون.... کدوم ناجی میشه؟ فراری دادن آذین از این باتلاق آسون نیست... آخر قصه مون کجا میرسه؟... پر از التهابه روزهای بی کسی… تنهایی... عاشقی...
خلاصه کتاب:
جانان دختریه که در تصادفی در سن ۱۷ سالگی به شدت مجروح می شه و صورتش را از دست می دهد . جانان مادر و برادرش را مقصر این اتفاق می داند . پزشک قانونی جسد سوخته دختری را به برادر بزرگ و مادرش می دهد و آنها فکر می کنند جانان را از دست داده اند در حالی که جانان با حسی از تنفر و خشم از آنها در بیمارستان ، زنده است . یکی از پزشکان بیمارستان جانان را به فرزندخواندگی می گیرد و جانان جراحی پلاستیک می کند. حالا بعد از ۷ – ۸ سال در مقابل برادرش قرار می گیرد…
خلاصه کتاب:
زندگی سه فرد را بیان می کند البرز،پارسا و صدف . دختر و پسری که در پرورشگاه زندگی کرده و بعدها مسیر زندگی شان به یکدیگر گره ی کور می خورد و پسر دیگری که به دلیل مشکلاتش با آن ها همراه می شود. زندگی ای پر از فراز و نشیب و در این میان عشقی شیرین!
خلاصه کتاب:
طلاق احساسی... سردی رابطه ها… مرگ دل ها… سکوت ماهی ها… همه ی بی کسی ها از همسنگر زندگی… باعث لحظه لحظه مردن شد… مردنی که محکوم به زنده بودنه… زنده بودنی که بدون نفس کشیدنه… سخته... درد داره... دردش همچون کشیدن ناخن رو تن تخته سیاه… مرگ اعصاب داره و حکم تحمل… اجبار… اجبار... و باز هم اجباری از جنس تحمل روزگار محک ات میزنه... آدم ها محک ات میزنن… دیوار کوچه ها و حتی سایه ها هم… محک ات میزنن !… محک میزنن تا ببینن پوستت از چه جنسیه شیشه یا… “سنگ” سخته چند سال دل بدی و در آخر... مجبور به دل بریدن بشی...
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان نو " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.