خلاصه کتاب:
یارا یکتا، دختری یتیم است که در کودکی والدین خویش را از دست داده و با خانواده عموی خود در شیراز روزگارش را می گذراند… وی به دلایل شخصی به تهران نقل مکان کرده و در آنجا با آقای کوشا که مردی مرموز و عجیب است آشنا می شود. این آشنایی منجر به اتفاقاتی می شود که زندگی یارا را دگرگون کرده و مسیر سرنوشتش را تغییر می دهد…
خلاصه کتاب:
پویا، عشق تابان مقابل چشماش تصادف میکنه و تابان که سال هاست تو صف پیوند قلب قرار داره قلب پویا رو تو سینه اش پیوند میزنه! حالا بعد مدت ها پای برادر پویا به زندگی تابان باز شده. مردی متمول، غیرتی و با سیاستی که از تابان هیچی نمیخواد جز…
خلاصه کتاب:
بهار و علیرضا همچنان رابطه ی خوبی با همدیگه ندارن اما مثل دو تا همخونه کنار هم زندگی میکنن و درواقع همدیگرو تحمل میکنن… بعد از سفرشون به مشهد، بهار بین ایمیلاش، میرسه به یه پیام ناشناس که بعدا متوجه میشه از سمت کیارش، عشق سابقش بوده… حالش خراب میشه و با علیرضا دعوا میکنه… علیرضا که با کیارش در ارتباط بوده، بهش میگه با اون قرار گذاشته و میخواد با هم روبروشون کنه…
خلاصه کتاب:
بعد از سیزده سال هنوز بچه است... یه بچه ی بیست ساله... سیزده سال کودکیشو خواب بود... حالا که بیدار شده نباید توقع داشته باشیم بزرگ باشه... اون یه مرده... یه مرد کوچیک!!!
خلاصه کتاب:
شخصیت اصلی داستان، «جودی آبوت» دختر سرزنده و باهوشی است که در یک پرورشگاه بزرگ می شود اما با پشتیبانی مالی حامی ناشناس خود می تواند به مدرسه خصوصی راه یابد. جودی که حامی خود را نمی شناسد و فقط در یک نگاه از پشت سر دیده است، او را «بابا لنگ دراز» می نامد و اغلب درباره زندگی و فعالیت هایش به او نامه می نویسد...
خلاصه کتاب:
پشت گاز ایستاده بود. هم مواظب غذای روی گاز بود و هم با ساتوری درون دستش مشغول خورد کردن سبزیجات برای اسپاگتیَش. از گاز فاصله گرفت که روغن روی بدنش نپاشد. گرم بود. آنقدر گرم که نمیشد حتی شلوارک پوشید. عضلات کمرش خودنمایی می کردند و دوچال پایین کمرش برق میزد. دستی به کوله ایش کشید و سرش را عقب داد. کمی برگشت…
خلاصه کتاب:
این کتاب برای سال های قبل انقلاب و یک داستان عاشقانه و مشکلات یک دختر جوون در اون سال ها که بهشون بهایی داده نمیشد و تصمیمی واسه زندگیشون نمی تونستن بگیرن اما یهو یک شانس بزرگ میاد سراغش و زندگیش رو جایی میبره که الان خیلیا تلاش میکنن تو اون جایگاه باشند. اینکه تو دو راه عقل و عشق کدوم انتخاب میشه؟؟
خلاصه کتاب:
ماجرای یه دختر قلدر… که برای محافظت از خانواده اش مجبور خودش شکل پسرا کنه و اونم بخاطر خواسته پدرش چون پسر نداشته اسمش هم سروش هست و این وسط اتفاقاتی می افته. بخاطر اینکه باورش کنند کم سختی نکشیده…
خلاصه کتاب:
داستان در مورد دختری به اسم مرجانه که تبدیل به یک موجود عجیب وغریب شده، و حالا به جای اینکه باهاش مقابله کنه در صدده که با این قضیه کنار بیاد، اتفاقات جالبی براش در طول داستان میفته که خوندنش خالی از لطف نیست….
خلاصه کتاب:
داستان راجب دوتا دختره که با هزار تا مشکل تونستن به ترکیه برای تحصیل سفر کنن… هزارتام خاطرخواه دارن ولی اگه یروز داداش یکی از این دخترا بیاد ترکیه اونم به همراه رفیق شیشش فک می کنید چه اتفاقی میفته….؟! ایا میتونن باهم کنار بیان….؟! بریم ببینیم داستان این چارنفر به کجا میرسه….!
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان نو " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.