خلاصه کتاب:
نفس دختری که دوست داره مستقل باشه و تلاش خودش رو برای مستقل شدن میکنه، توی بچگی پدر و مادرش فوت شدن و خواهر و برادری نداره. با غصه هاش میجنگه و نمیزاره نا امیدی توی دلش سایه بندازه. مهربون و دوست داشتنی و با شیطنت هاش باعث شادی دیگران میشه، همیشه سعی داره جایگاه مناسب خودش رو داشته باشه و برای رسیدن به آرزو هاش هم میجنگنه. لیسانسIT داره ولی عاشق طراحی مدل لباسِ و عشق به این حرفه مسیر زندگیش رو عوض میکنه…
خلاصه کتاب:
«حرامزاده استانبول» داستان خانوادهای اهل ترکیه و خانوادهای اَرمنی-آمریکایی را از زاویه دید چهار نسل از زنان روایت میکند. داستانی دربارهٔ هنجارهای جامعه، رازهای خانوادگی و نیاز مبرم به گفتگو و البته مفهوم فراموشی است فراموشی جمعی که ترکیه بهطور کل دچار آن شدهاست…
خلاصه کتاب:
مثل همیشه محور داستان روی دختر و پسری که غافل از هر چیزی به زندگی روزمره خود ادامه می دهند تا اینکه یک روز با هم برخورد می کنند. برخوردی که نه تنها زندگی خودشون بلکه زندگی اطرافیانشون رو تحت تاثیر می ذاره. این دو پستی و بلندی های زیادی رو با توجه به دشمن های اطرافشون طی می کنن تا به اون آرامشی که دنبالشن برسن و آیا میرسن؟
خلاصه کتاب:
الهه یه دختره شاده، وارد یه روستا میشه که ارباب اونجا پسر عموشه و... من، منم... مهم نیست اگه تو از من خوشت نمیاد... تو عادت کردی به چیزای یک نواخت تفاوت من برات قابل درک نیست... من یه دخترم با چشمای قهوه ای و موهای قهوه ای... یه چهره ی عادی... اما افکار خاص... من اون چیزی که میخوامو آرزو نمیکنم... اونو میسازم...
خلاصه کتاب:
داستان در مورد دختری به اسم آرمینا ست که برای داداش دوقلوش به نام آرمین اتفاقی میوفته و مجبور میشه واسه یه مدت نقش داداش دو قلوش رو بازی کنه و در همین راستا با سه تا پسر به نام های دانیال، ماکان و سپهر توی کانادا هم خونه میشه و...
خلاصه کتاب:
دایان حقی، پسری مغرور و مستبد و یکی از تاجران بنام فرش، دل در گرو دختری ساده و بی آلایش به نام نوا می دهد، دختری شاد و سرزنده که بی خبر از دایان، مشغول زندگیست. دایان برای وارد کردن او به زندگیش یک شب دست به…
خلاصه کتاب:
همایون، مامور پلیسی که با همکارانش سعی می کنن امنیت جامعه رو برقرار کنن! اما همه ی اونها زندگی شخصی دارن، همه ی اون ها خانواده ای دارن… توی کارشون با مشکلاتی درگیرن چیزهایی می بینن که دلشون رو به درد میاره و حتی متنفرشون میکنه…! همایون سعی میکنه بجنگه و پیروز بشه اون مجبوره با چیزی بجنگه که به آرامی توی رگ و خون میخزه و یه زندگی رو از هم می پاشونه… ” افیون! “
خلاصه کتاب:
داستان زندگی باران دختری ۱۸ ساله ای را روایت می کند که به دلیل بارداری اش از فردین و برای پاک کردن این بی آبرویی، قصد خودکشی دارد که توسط آیهان نجات پیدا می کند…
خلاصه کتاب:
.. و سرانجام لیلیث مخوف و پر رمز و راز خودشو نشون میده و برای تصرف نایت ساید حمله میکنه و این جان تیلور بدنام هست که باید در مقابل مادر خودش قد علم کنه اونم در جایی که بزرگترین جادوگران و خدایان نایت ساید به سادگی اب خوردن جلوی لیلیث کم میارن…
نام کتاب: تیزتر دندان افعی جلد ششم مجموعه نایت ساید
خلاصه کتاب:
من حاج اکتای ایرانی هستم، تاجر ۴۰ ساله معروف بازار و یکی از نامی ترین ثروتمندان کشور.تا حالا عاشق نشدم و هیچکس رو توی دلم راه ندادم تا اینکه یک روز عاشق سمای ۲۰ ساله میشم تا اینکه بعد ازدواجمون می فهمم اون فرزند نامشروعه …
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان نو " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.