خلاصه کتاب:
اینجا زمین است... گرد است... تویی که مرا دور زدی! فردا به خودم خواهی رسید... حال و روزت دیدنیست... مرا می شناسی؟ من وحشت تو هستم! گول چهره ی فریبنده ام را نخور من گرگی هستم در لباس میش... از من بترس! زیرا من عذاب آورترین درد تو هستم! حالا آمده ام تا تومرد دریا را اسیر خود کنم... از من بترس... بترس... بترس از روزی که دلت اسیر من شد... من دختر مافیام... من وحشت دنیا هستم...
خلاصه کتاب:
من همانی ام که هزار بار هم اگر زمین بخورد، دستان کسی را برای بلند شدن نمی گیرد، دست به زانوی خودش می گیرد و بلند می شود. من همانی ام که برای اشک ریختن، دیوار را به شانه ی آدم ها ترجیح می دهد، همان که خودش، خودش را آرام می کند و خودش تکیه گاه و دلگرمیِ خودش می شود. همانی که عادت کرده قوی باشد، حتی وقتی تمام پیکرش از ضربه های مسیرهای سخت، زخمی ست، همانی که می خندد، حتی وقتی دلیلی برای خندیدن نیست، حتی وقتی حنجره اش از بغض های پنهانی، درد می کند… من همانی ام که آرزوهای بزرگ می کند و برای رسیدن به آرزوهایش، یک تنه تا پای جان، می ایستد و با موانع و سختی ها می جنگد، همانی که با مشکلاتش رفیق است و زخم هایش را دوست دارد… این منم! کسی که از نا امیدی هایش، امید می سازد و از دردهایش، پله… آری این منم دختری رها از زنجیرهای فلزی…
خلاصه کتاب:
من سیاوش پاکزادم… برخاسته، از سختی های کوچک و بزرگی هستم، که سرنوشت در سر راه قرار داده بود… اما تصمیم گرفتم در برابر مشکلات صبور بمانم و زندگی کنم…
خلاصه کتاب:
داستان عاشقی پسر مردی کشاورز است که سخت دلباخته دختر خان شده است و هنگامی این داستان را روایت می کند که عشقش (هلیا) پس از گذر روزها از فرارشان از شهری که در آن کودکی خود را به دست جوانی سپرده بودند، او را تنها رها کرده و به خانه بازگشته بود. مرد عاشق به شهری باز می گردد که روزگاری به خاطر عشقش از آن گریخته بود و از آن طرد شده بود.به شهری که دوستش می داشت… و می گوید هیچ عشقی ماندگارتر از عشق به خاک نیست…
خلاصه کتاب:
ال آی داستانی از دنیای گرگینه ها و خوناشام هاست با چاشنی جادو … اِل آی دختر آلفای یه قبیله گرگینه هاست ، یه گرگینه بدون گرگ که باید بخاطر گناه برادرش به یه قبیله جدید بره ! جایی که همه فکر می کنن بخاطر ضعف ال آی نابود میشه اما اون نه تنها زنده می مونه … بلکه برمی گرده، برمی گرده قدرتمند تر از همیشه…
خلاصه کتاب:
باران یک دختر خیلی شادو تقریبا طنزه که یک نظریه ی فوق العاده داره... برای وکالت درس میخونه و در حال حاضر چندین پرونده توی اتاقش داره... که این پرونده ها هر کدوم مسئله ی خصوصی یک زوجه که توشون دخالت میکنه عاشق فضولی و به هم رسوندن آدما و از طرفی از هم دور کردنشونه اما مهمترین پروندش ازدواج خواهرش بهتابامانی که لازمش جدای خواهرش از امید، معشوقشه که همین پروندش اونو به جاهای باریک میکشونه…
خلاصه کتاب:
زندگی یک چمدان است که می آوریَش، بار و بندیل سبک میکنی و می بَریش، خودکشی مرگ قشنگی که به آن دل بستم، دسته کم هر دو سه شب سیر به فکرش هستم، گاه و بیگاه پر از پنجره های خطرم، به سرم میزند این مرتبه حتما بپرم، گاه و بیگاه شقیقه است و تفنگی که منم، قرص ماهی که تو باشی و پلنگی که منم، چمدان دست تو و ترس به چشمان من است، این غم انگیزترین حالت غمگین شدن است… علیرضا آذر.
خلاصه کتاب:
رژان دختر مغرور و لجبازی که مجبور به کمک به یه پسر میشه تا بتونه کارشو یاد بگیره، ولی پسر یه کوچولو یعنی از یه کوچولو بیشتر دست پاچلفتیه و از سر همین دست پا چلفتی بودن پسر اتفاقات بامزه و جالبی برای رژان میفته که...
خلاصه کتاب:
پاییز خوشبین یه دختر سرسخت و کوشاست. مادرش رو از دست داده و وضعیت خونه و زندگیشون خوب نیست. چند سال جاهای مختلف کار کرده و هر جایی رفته با زیرآبزنی و حرفای مفت اخراجش کردن. حالا با توصیهی یکی از استاداش میره جایی سرکار که همکار یه آدم سرد و خشک میشه، یه نخبهی علمی که به خاطر یه پروژهی خفن از پژوهشکده اخراج شده… حافظ دادگر. زمانی که پاییز داره به بهار زندگیش نزدیک میشه و رابطه عاشقانه اش تو اوج خودشه، یه اتفاق عجیب میوفته که حافظ....
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان نو " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.