خلاصه کتاب:
مثل همیشه محور داستان روی دختر و پسری که غافل از هر چیزی به زندگی روزمره خود ادامه می دهند تا اینکه یک روز با هم برخورد می کنند. برخوردی که نه تنها زندگی خودشون بلکه زندگی اطرافیانشون رو تحت تاثیر می ذاره. این دو پستی و بلندی های زیادی رو با توجه به دشمن های اطرافشون طی می کنن تا به اون آرامشی که دنبالشن برسن و آیا میرسن؟
خلاصه کتاب:
الهه یه دختره شاده، وارد یه روستا میشه که ارباب اونجا پسر عموشه و... من، منم... مهم نیست اگه تو از من خوشت نمیاد... تو عادت کردی به چیزای یک نواخت تفاوت من برات قابل درک نیست... من یه دخترم با چشمای قهوه ای و موهای قهوه ای... یه چهره ی عادی... اما افکار خاص... من اون چیزی که میخوامو آرزو نمیکنم... اونو میسازم...
خلاصه کتاب:
داستان در مورد دختری به اسم آرمینا ست که برای داداش دوقلوش به نام آرمین اتفاقی میوفته و مجبور میشه واسه یه مدت نقش داداش دو قلوش رو بازی کنه و در همین راستا با سه تا پسر به نام های دانیال، ماکان و سپهر توی کانادا هم خونه میشه و...
خلاصه کتاب:
دایان حقی، پسری مغرور و مستبد و یکی از تاجران بنام فرش، دل در گرو دختری ساده و بی آلایش به نام نوا می دهد، دختری شاد و سرزنده که بی خبر از دایان، مشغول زندگیست. دایان برای وارد کردن او به زندگیش یک شب دست به…
خلاصه کتاب:
همایون، مامور پلیسی که با همکارانش سعی می کنن امنیت جامعه رو برقرار کنن! اما همه ی اونها زندگی شخصی دارن، همه ی اون ها خانواده ای دارن… توی کارشون با مشکلاتی درگیرن چیزهایی می بینن که دلشون رو به درد میاره و حتی متنفرشون میکنه…! همایون سعی میکنه بجنگه و پیروز بشه اون مجبوره با چیزی بجنگه که به آرامی توی رگ و خون میخزه و یه زندگی رو از هم می پاشونه… ” افیون! “
خلاصه کتاب:
در کمد ریلی رو باز کردم و وارد شدم و نگاهی به کت و شلوارمهام انداختم... کت شلوار مشکیم و برداشتم و پوشیدم و رفتم سمت کشوی ساعتها... درش رو باز کردم یکی از ساعتهام رو برداشتم و گذاشتم توی دستم... کشوی بعدی رو باز کردم و کراوات مشکیم و برداشتم و اومدم ایستادم جلوی آینه و بستمش... دستی به ریش سفیدم کشیدم و مرتبش کردم...
خلاصه کتاب:
برای نینا اسکو اواخر دهه سی بودن به معنای آزادی از شوهر سابق، آزادی از خانهی حومهی شهر مجللشان و آزاد شدن به معنای این بود که بتواند روی تغییراتی که دلش میخواست تمرکز کند. چیزی که میخواست هم همان چیزی بود که همسر سابقش همیشه آن را وتو میکرد. یعنی یک توله سگ پرجنب و جوش و تحسینبر انگیز. اما چیزی که گیرش آمد… فِرِد بود. سگی چاق و میانسال که کمی هم بو میداد و آشکارا….
خلاصه کتاب:
داستان زندگی باران دختری ۱۸ ساله ای را روایت می کند که به دلیل بارداری اش از فردین و برای پاک کردن این بی آبرویی، قصد خودکشی دارد که توسط آیهان نجات پیدا می کند…
خلاصه کتاب:
.. و سرانجام لیلیث مخوف و پر رمز و راز خودشو نشون میده و برای تصرف نایت ساید حمله میکنه و این جان تیلور بدنام هست که باید در مقابل مادر خودش قد علم کنه اونم در جایی که بزرگترین جادوگران و خدایان نایت ساید به سادگی اب خوردن جلوی لیلیث کم میارن…
نام کتاب: تیزتر دندان افعی جلد ششم مجموعه نایت ساید
خلاصه کتاب:
من حاج اکتای ایرانی هستم، تاجر ۴۰ ساله معروف بازار و یکی از نامی ترین ثروتمندان کشور.تا حالا عاشق نشدم و هیچکس رو توی دلم راه ندادم تا اینکه یک روز عاشق سمای ۲۰ ساله میشم تا اینکه بعد ازدواجمون می فهمم اون فرزند نامشروعه …
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان نو " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.