خلاصه کتاب: (عبرانی به معنای عشق پاک) اومد تو اتاق و بدون معطلی شروع کرد درآوردن لباساش.   هیکل درشت و ورزیده ایی داشت که معلوم بود نتیجه ی سالها ورزشه…  _به چی نگاه میکنی. در بیار لباساتو زود باش..  _آقا…م…  _زود باش وقت ندارم..  با ترس فقط داشتم نگاهش می کردم…

خلاصه کتاب: من فرهاد صوفی بعداز دوسال و بردن بزرگترین مسابقه رالی ترکیه، به خونه برگشتم. هنوز لباسهای مسابقمو درنیاورده بودم که گفتن باید رخت دامادی به تن کنی!! تا از بی آبرو شدن عروسی که قرار بود عروس برادرش بشه جلوگیری کنم!! چون فرزین درست قبل از خواندن خطبه به طرز مشکوکی ناپدید میشه و دختر حاج فتاح رو سرسفره بی_داماد می گذاره و اگر حاج فتاحی که یک روستا به سرش قسم می خورند بفهمد حمام خون راه می افته!!

خلاصه کتاب: داستان دختری به اسم آنا که به خاطر بیماری مادرش مجبوره قرارداد یک ساله با مکس داشته باشه به…

خلاصه کتاب: مدوسا… همه فقط میدونن که مدوسا یه خائنِ اغواگر بود، زن زیبایی که نتونست پاک بمونه. اما میدونستی در حقیقت مدوسا بخاطر خیانتِ قول پاک موندنش به آتنا تنبیه نشد. اون تنبیه شد چون توی معبد پاکِ آتنا بهش دست درازی شد؟

خلاصه کتاب: داستان زندگی دختری شاد و آشپز است که با تک تک مشکلات در زندگی اش قصد جنگیدن دارد که ناگهان در اثر یک اتفاق پای پسری در زندگی اش باز می‌شود، زندگی زنی است با رازی سر به مهر در گذشته اش که در آستانه میانسالی زندگی اش دست خوش تغییر می‌شود، زندگی پسری جوان است که با وجود این که زندگی خوبی دارد اما درگیر حسی می‌شود که او را به سمت دختر قصه هل می‌دهد و باعث می‌شود زندگی این سه شخص به هم گره بخورد...

خلاصه کتاب: آتش رادفر به تازگی زن پا به ماهش و از دست داده و بچه ای که نارس به دنیا میاد ولی این بچه مادر می خواد و چه کسی بهتر و مهمتر از باده ای که هم خاله پسرشه هم عشق_کهنه و قدیمی که چندین ساله تو قلبش حکم فرمایی می کنه...

خلاصه کتاب: روایت یه درخت طلسم شدس، درختی که پدرخونده‌ام هر سال یک دختر رو زیر اون درخت سیاه تا سر حد مرگ عاشق می کرد. و بعد رو روی یک تخته سنگ قربانی می‌کرد. یک مار پیتون سیاه رنگ داخلش لونه داشت، با چشمای قرمز ترسناکش! اون درخت منو فراخوند، مار سیاه پیتون دور بدنم پیچید و من شبیه یک عروسک از داغی و فشاری که داشت به تنم میاورد مسخ شده بودم.

خلاصه کتاب: متفاوت بودن سخته. این که متفاوت باشی و مجبور شی خودتو همرنگ جماعت نشون بدی سخت تره. مایک پسریه که با همه اطرافیانش فرق داره… انسان نیست… بلکه گرگینه اس. همین موضوع باعث میشه تنها تر از سایر انسان ها باشه ولی یه مشکل دیگه هم وجود داره… مایک حتی با هم نوعان خودش هم فرق داره… تفاوتی عجیب و شوم. چیزی که…

خلاصه کتاب: درباره دختری به نام ساراست که با دختر خاله مادرش فرشته زندگی میکنه و با بدحال شدن فرشته سارا مجبور میشه به پسراش که خارج از کشورن خبر بده و…

خلاصه کتاب: قصه دلدادگی امیر حسین و ارغوان که با رفتن ناگهانی و بی خبر امیر حسین ارغوان میماند و دلتنگی و که با زخم زبون ها باید کنار بیاید. با همون خودکار واسم این شعر رو نوشتی؟ واسه من نوشتى؟! هنوز ارغوانت بودم؟ میگن دیگه هیچى مثل قبل نیست… میگن امیرحسین عوض شده، همه چیش فرق کرده! میگن ایران نیستی… بعضى وقت ها که با یه شماره ناشناس شمارهت رو میگیرم، وقتی میبینم ماه هاست این خط اعلام خاموشی میکنه باورم میشه همه چیز خاموش شده!

• جدید ها
• تگ ها