رمان نو
دانلود رمان جدید pdf و بدون سانسور
رمان نو
دانلود رمان یلدای بی پایان زکیه اکبری

دانلود رمان یلدای بی پایان زکیه اکبری بدون دستکاری و سانسور

دانلود رمان یلدای بی پایان از زکیه اکبری با فرمت‌های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

موضوع رمان :

یلدا درست در شب عروسی اش متوجه خیلی چیزها می شود و با حادثه ای رو به رو می شود که خنجر می شود در قلبش. در این میان شاید عشق معجزه کند و او باز شخصیت گمشده اش را بیابد… پایان غیرقابل تصور !…

خلاصه رمان یلدای بی پایان

«کابوس» قدش بلند بود روی برانکارد جا نمیشد دامان سپیدم را جمع کردم و دویدم با التماس گفتم: صبر کنید! تو رو خدا! گوش نمی دادند فقط او را می بردند. زیر گریه زدم و جیغ کشیدم: صبر کنین! صدایم در گوشم اکو میشد. خودم را جلویشان انداختم و ملحفه را کنار کشیدم شاهرخم بود چشمانش بسته بود و صورتش غرق خون با بهت گفتم: شاهرخ؟ دستم را روی صورتش کشیدم ولی خون روی آن پاک نشد به صورتش کوبیدم و جیغ کشیدم: شاهرخ! زار زدم و صدایش کردم ناله و فغان بود. صدای کل کشیدن زنان از دور دست ها می آمد.

ضجه زدم: خدایا! صداها بیشتر و بیشتر شد. دست شاهرخ را گرفتم و کشیدم روی زمین افتاد، سرش را بغل کردم و جیغ زدم: نفس بکش. نفس بکش. صدای کل کشیدن و پایکوبی دیوانه ام می کرد. سر شاهرخ را به سینه فشردم و زار زدم محمد مشکی پوشیده بود و گریه می کرد التماسش کردم: محمد یه کاری کن! نذار بمیره! صورتش را گرفته بود و شانه هایش از گریه می لرزید گوشه ی دامانم را بلند کردم و روی صورت شاهرخ کشیدم اما کم کم تمام دامانم سرخ از خون شد. وحشت زده به دست هایم نگاه کردم تمامش خون بود. زنان کل کشیدند و دورم

حلقه زدند. مشت مشت انار سرخ و دانه شده روی سرم می ریختند و من زار می زدم. به صورت شاهرخ نگاه کردم پلک هایش باز شده بود و با چشم های خون آلود و وق زده به من نگاه می کرد وحشت زده جیغ کشیدم… _یلدا… بلدا؟ صدای گرفته ی محمد بود آن قدر گریه کرده بودم که چشمانم باز نمی شد. چند ضربه ی آرام به صورتم زد و گفت: یلدا؟ با ناله گفتم: شاهرخ. بلند شد و رفت. آهسته نشستم و پاهایم را از تخت پایین گذاشتم تمام صورت و گردنم خیس اشک بود از اینکه محمد را بیدار کرده بودم خجالت کشیدم هنوز مانتو و روسری به تن داشتم…

دانلود رمان یلدای بی پایان زکیه اکبری بدون دستکاری و سانسور

  • اشتراک گذاری
خلاصه کتاب
یلدا درست در شب عروسی اش متوجه خیلی چیزها می شود و با حادثه ای رو به رو می شود که خنجر می شود در قلبش. در این میان شاید عشق معجزه کند و او باز شخصیت گمشده اش را بیابد... پایان غیرقابل تصور !…
مشخصات کتاب
  • نام کتاب
    یلدای بی پایان
  • ژانر
    دانلود رمان ایرانی,دانلود رمان عاشقانه,
  • نویسنده
    زکیه اکبری
  • ویراستار
    زکیه اکبری
  • طراح کاور
    رمان نو
  • صفحات
    902
  • منبع تایپ
    رمان نو
لینک های دانلود
  • noadmin
موضوعات
دانلود رمان عشق به سبک من فاطمه علیدوستی pdf (2) دانلود رمان هوادار حوا فاطمه زارعی pdf (2) دانلود رمان افسون سردار مهری هاشمی pdf (2) دانلود رمان گیلاس ترش الن الن دادخواه pdf (1) دانلود رمان عهد گل شببو (جلد سوم) تسا دیر pdf (1) دانلود رمان رثا زهرا ارجمندنیا و دریا دلنو زهرا ارجمندنیا و دریا دلنو pdf (1) دانلود رمان لهیب سحر ورزمن pdf (1) دانلود رمان حوالی کیلومتر دوده ده شقایق لامعی pdf (1) دانلود رمان حوالی حوا زهره خواجه پور pdf (1) دانلود رمان اوباش تمنا زارعی pdf (1) دانلود رمان زیر باران زهرا ارجمندنیا pdf (1) دانلود رمان یار باش شقایق عفراوی pdf (1) دانلود رمان تمام آنچه دارمی آسیه احمدی pdf (1) دانلود رمان میراث نگار ر نگار رقندی pdf (1) دانلود رمان هم دوست هم دشمن هلیا عسگری pdf (1) دانلود رمان ملکه منزوی ن ننین آقایی pdf (1) دانلود رمان فصل دیوونگی آذین بانو pdf (1) دانلود رمان یادگار نرگس مائده باوندپور pdf (1) دانلود رمان ابرها بیهوده می بارند yassi_sh pdf (1) دانلود رمان آرکان صبا ترک pdf (1) دانلود رمان حسی به رنگ سبز جنس آسمان جنس آسمان شادی منعم pdf (1) دانلود رمان عیان آذر اول pdf (1) دانلود رمان طعم تلخ اسپرسو سان سان pdf (1) دانلود رمان سرآسیمگی م_راهپیما pdf (1) دانلود رمان شعله نقره ای (جلد سوم) کارپو کینرد pdf (1)
آرشیو نویسندگان
درباره سایت
توضیح کوتاه درباره سایت
آمار سایت
  • 1460 نوشته
  • 6 برگه
  • 0 کامنت
  • 1 کاربر
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان نو " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.