خلاصه کتاب:
هوستن، تگزاس، شهر چکمه های کابویی، بیس بال، سفر به ستارگان و... درست دارم میگم؟ نه! غلطه! هوستن شهر جابریل است. جابریل یکی از هشت خون آشام قدرتمندی است که بر سر تا سر آمریکای شمالی حکومت می کنند. همانطور که شما نمی دانید، سیندیا لایتون هم نمی دانست که با چه هیولایی روبرو خواهد شد. او خیلی زود فهمید که همه خون آشام ها قلب رئوف ندارند.
خلاصه کتاب:
رمان سوفیا ادامه ای از سری کتاب های خون آشام ها در آمریکاست. این رمان جلد چهارم این مجموعه محبوب خارجی است که این مجموعه تا به حال بیشترین طرفدار را در خود داشته است. شمال غربی اقیانوس آرام… خانه ای به سرسبزی جنگل ها، بارش بارانی پایدار، هیزم های نمناک، محلی کاملا مناسب برای خون آشام هاست!
خلاصه کتاب:
بوفالو، نیویورک: آبشارهای رعدآسا، تیم های ورزشی بزرگ و… لرد خونآشام خائنی که به آرامی عقلش را ازدست می دهد.راجموند گرگر یک خونآشام و ارباب بیچون و چرای نیویورک سیتی است. او مطیع هیچکس بجز ارباب خود نیست.کریستوف،لرد خون آشام تمام شمال شرقی آمریکاست و پایگاهش در بوفالو و نیویورکسیتی است.او خونآشامی پیر است. خیلی پیر.فهمیدنش آسان است چون به آرامی درحال از دست دادن عقلش است. راجموند به وسیله ی اربابش به بوفالو فراخوانده می شود اربابش را غیر قابل دسترس و ضعیف مییابد و میداند که اگر اقدامی انجام نشود قلمرو از هم می پاشد…
خلاصه کتاب:
مالیبو، شهری در ایالت کالیفرنیا، محل استادان راک اند رول، هنرپیشگان هالیوود، زیبا رویان، ثروتمندان... البته خون آشامان.رافائل، خون آشامی نیرومند و محبوب، یکی از معدود مردانی است که زندگی و مرگ هزاران خون آشام در اختیار دارد و همه او را با لقب لرد می شناسند.اما این بار به خاطر حمله خشونت بار انسان ها به حریمش و ربودن تنها زنی که در دنیا به او علاقه دارد، دست به دامن یک کارآگاه خصوصی به نام سیندیا می شود تا او را بیابد.سیندیا لایتون،پلیس سابق،دختری باهوش وجذاب که از جاسوسی زن و شوهرها و همینطور کنکاش در حساب بانکی دیگران احساس کسالت می کند و…
خلاصه کتاب:
با پیداشدن جسد یک دختر تو خونهی خون لرد خوناشامِ واشنگتن پای یک معمای جنایی وسط میاد. دانکن به دنبال اجرای عدالته تا بعنوان یک لرد قلمروش رو از هرج و مرج دور نگه داره، و اِما… بعنوان صمیمیترین دوست مقتول دنبال قاتل. برای اِما مهم نیست که قاتل یک خوناشامه، اون شجاعترین دختریه که هر کسی به عمرش دیده. در راه حل این پرونده اِما و دانکن با هم ملاقات میکنن. تنها راهی که دانکن میتونه اِمای کلهشق رو کنترل کنه، نزدیک نگهداشتن اونه. تمام لردهای خوناشام باید برای خودشون جفتی داشته باشن و بوی خون اِما بدجور دانکن رو وسوسه کرده.اِما جفت خونی اون بود…
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان نو " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.