خلاصه کتاب:
“پرتو، دختریه که چندین سال قبل به پسر عموش علاقه مند شده. اما پسر عموش با یه فرد دیگه ازدواج می کنه. پرتو که از این موضوع ضربه بزرگی خورده درصدد پس گرفتن زندگی خودشه...
خلاصه کتاب:
کیمیا که از ازدواج اولش ضربه خورده و طلاق گرفته، با تلاش در یکی از دانشگاههای پاریس پذیرش میگیرد و قصد دارد جهت ادامه تحصیل به پاریس عزیمت کند. شب مهمانی خداحافظی که خانواده برای او ترتیب دادهاند، با رابین، برادرزاده زنداییاش آشنا میشود و این آشنایی، باب یک سری اتفاقاتی را باز میکند…
خلاصه کتاب:
نیکا به طور اتفاقی قسمت هایی از دفتر خاطرات یکی از بیماران پدر روانپزشکش را می خواند کیانوش پسر جذاب وزیبایی و بسیار ثروتمند بوده ولی از افسردگی شدیدی رنج میبرد و به خواهش یکی از دوستان پدرش به باغ ان ها می اید تا به طور مداوم تحتدرمان قرار بگیرد به گذشت زمان کیانوش کمی بهبود پیدا می کند و از ان خانه…
خلاصه کتاب:
گر چه نمیدانست چرا میرود و چه باید بکند. ولی حسی در درون، او را به رفتن تشویق میکرد و هیجانی ناشناخته وجودش را در خود میگرفت. گویا با معشوق خود وعده دیدار داشت. در طی راه تا گورستان این حالت عجیب با شوق بیشتری ادامه یافت و زمانی که در انتظار آمدن او نشسته بود احساس کرد لرزش دستانش مهار کردنی نیست. با صدای پای هر زنی که از آن نزدیکی عبور میکرد قلبش به تپش میافتاد ولی وقتی عبور بیتفاوت او را از کنار سنگ قبر میدید آرام تر میشد….
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان نو " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.