خلاصه کتاب:
درمورد یه دختریه به نام سایه که پدر و خواهر و برادرش مهندسن بعد این دانشگاه نرفته و هنرستان سفالگری خونده ، کسی تو خانواده آدم حسابش نمیکنه کلام ماماندختره با چند تا خانواده از این مجلس دورهمی ها دارن ، داستان درمورد ایناس… و شخصیت اصلی پسر داستان ، قراره که با دوست صمیمی این دختره ازدواج کنه ولی به نتیجه نمیرسن تا اینکه پسر داستان توجهش سمت سایه جلب میشه…
خلاصه کتاب:
درباره دختری به نام بهار هست که با نقل مکان به یک محله جدید با مزاحمت های پسری به نام صادق رو برو میشه که زندگیشو از روال عادی خارج میکنه و ناخواسته به سمت دیگه ای می بره…
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان نو " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.