دانلود رمان لیک جلد اول از مجموعه چهار جلدی استیج دایو از کایلی اسکات با فرمت های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
سری “استیج دایو” مجموعهای چهار جلدی و جذاب راجع به یه گروه معروف راک آمریکاییه.که تو هر جلد به یکی از شخصیت ها میپردازه و حالا تو جلد یک میخونیم: اِولِن توماس برای جشن تولدش همراه با دوست صمیمیش، لورن، به وگاس جنجالی میره. هیچوقت فکرشو نمیکرد که فردای تولد بیست و یک سالگیش، گیج توی حمام بیدار بشه. اوه، تازه متوجه یه انگشتر الماس چند قیراطی توی دستش هم میشه. شب تولدش چه اتفاقی افتاده؟ این مرد جذاب که دستاش پر از تتوئه، کیه؟ یه انگشتر الماس توی انگشت حلقهاش چی کار میکنه؟
خلاصه رمان لیک
کف حموم از خواب بیدار شدم. همه چی به هم ریخته ست. انگار دهنم یه سطل آشغال شده و مزه ی خیلی بدی داره. دیشب چه اتفاقی افتاد؟ آخرین چیزی که یادمه دقایق آخر نیمه شب، هیجان بیست و یک ساله شدن و بالاخره به سن قانونی رسیدنه. با لورن رقصیدم و با چند نفری حرف زدم. بعدش بوم! هر چی درباره ی وگاس شنیده بودم حقیقت داشت. اتفاق بدی اینجا افتاده، یه فاجعه. فقط میخوام چهار دست و پا به سن رقص برگردم و بمیرم.
نالیدم و حتی با این حرکت کوچیک هم سرم نبض زد. این درد جزو برنامم نبود. صدایی پرسید: -حالت خوبه؟ مردونه، بم و گیراست. واقعاً خوبه. با وجود درد، لرزی تو تنم نشست. تکونی به بدن له و لورده و ضعیفم توی اون مکان غریبه دادم. مرد پرسید: -دوباره حالت داره بد میشه؟ اوه نه. چشامو باز کردم و نشستم. موهای چرب و بورم رو کنار زدم. صورت تارش نزدیک شد. چون نفسام خیلی تند شده بود، دستمو روی دهنم گذاشتم. زیر لب گفتم: -سلام. آروم آروم چهرش واضح شد.
چهار شونه و زیبا بود و به طرز عجیبی هم آشنا به نظر میومد. غیرممکنه، من هیچوقت با همچین کسی آشنا نشده بودم. به نظر میومد اواخر بیست سالگیشو میگذرونه و پسربچه نیست، یه مرده. موهای تیره بلندی داشت که روی شونه ها و کنار خط ریشش پخش بود با چشمای آبی تیره. نمی تونست واقعی باشه. اون چشما واقعاً دل میبردن. حتی با وجود قرمزی ناشی از خستگی ای که داشتن. تتو، پرنده ی سیاهی که تا قسمتی از گردنش کشیده شده و نوک بالش تا پشت گوشش رسیده…