خلاصه کتاب:
ارسلان یاوری به خاطر یک زن و به خاطر رابطه اش حاضر میشه به درخواست زنه دست به قتل بزنه… زنه ازش میخواد همسرشو به قتل برسونه و داخل چاه خونش بیندازه… حالا بعد شش ماه جسد پیدا شده و ارسلان به قتل عمد و به اعدام محکوم شده… این وسط دختر ارسلان شادن… به خاطر مادر و خواهرش حاضر میشه برای تبرعهیپدرش دست به هر کاری بزنه…
خلاصه کتاب:
در رمان تقدیر تلخ راز خودکشی آرشیدا، خواهر مهرداد که خودش رو از روی پل پایین انداخته بود برملا میشه… تقدیر و سرنوشتی که از واقعیت الهام گرفته شده، با زندگی آرشیدا گره میخوره… علیسان دانشجویی که عاشق هم دانشگاهیش فریماه شده بود ناخواسته برادر فریماه رو به قتل میرسونه و… سارینا بعد سال ها به راز کودکی اش پی میبره و… عشق آتشین آرشیدا برملا میشه… تمام گرهها گره کور میشن، تا این که…
خلاصه کتاب:
سرگرد امیر علی پلیس خشن و متعصبی که به عنوان نفوذی وارد باند مافیا می شود و به دستور رئیس باند و لو نرفتن مأموریت چند ساله اش، مجبور می شود دختر سرهنگ را گروگان بگیرد... و رئیس باند ازش می خواهد به دختر سرهنگ... امیر علی هیچ گاه فکر نمی کرد برای نجات جان دختر سرهنگ مجبور شود چنین اجباری را قبول کند و کینه ی انتقام را در دل دلارام بکارد. یک رمان مرموز و هیجانی و فوق العاده خواص...
خلاصه کتاب:
من دختر مذهبی که پدرم به خاطر آبرویش و نقشهی برادروهمخونم، مجبورم کرد پای سفره ی عقد پسری بشینم که عاشق دخترخاله اش بود… به خاطر حفظ جونم و مخفی موندن رازی که قدرت فاش کردنش رو نداشتم نقشه ی خودکشی کشیدم و فرار کردم… شهربهشهر رفتم و رسیدم به خونه ی کسی که از انسانیت بویی نبرده بود. آرتین مهدوی مردی پرغرورو زخم خورده و بدبین… معلم دخترش شدم… با صیغه کردنم مجابم کرد وارد نقشش بشم… آرتین مهدوی بزرگ رو دیوونهی خودم کردم… حالا من موندمو آرتین و انگشت اتهام مردمی که بویی از انسانیت نبرده بودن…
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان نو " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.