خلاصه کتاب:
همه بعد از ناپدیدشدن تیارانا ناامید و سرافکنده شدن این درحالیهکه اتحاد بینشون از بین رفته و از هم دور افتادن ولی یه جایی دور از دسترس مردم و جادوگر، تیارانا داره زندگی میکنه. اما چرا بر نمیگرده تا به دوستاش کمک کنه؟
خلاصه کتاب:
و عشق چه زیباست ، بی محدودیت! عاشق بودن هیچ محدودیتی ندارد. حتی اگر انسان نباشی میتوانی دیوانه وار عاشق شوی… و چه زیباست عشق جنی که هیچگاه نتوانسته معشوقه اش را لمس کند! هیچگاه در آغوش هم نبودند و هیچگاه نتوانسته با او چند کلامی صحبت کند، ولی طفلکی جن عاشق برای او، جان می دهد او فقط میتواند صبح تا شب غرق تماشای او شود. او سرشار از معشوقه اش است، یک جن سرشار از انسان. او بوی معشوقه اش را گرفته و معجزه عشق اینجاست، او دیگر جن نیست! او همزاد معشوقه اش است…
خلاصه کتاب:
روایت یه درخت طلسم شدس، درختی که پدرخوندهام هر سال یک دختر رو زیر اون درخت سیاه تا سر حد مرگ عاشق می کرد. و بعد رو روی یک تخته سنگ قربانی میکرد. یک مار پیتون سیاه رنگ داخلش لونه داشت، با چشمای قرمز ترسناکش! اون درخت منو فراخوند، مار سیاه پیتون دور بدنم پیچید و من شبیه یک عروسک از داغی و فشاری که داشت به تنم میاورد مسخ شده بودم.
خلاصه کتاب:
متفاوت بودن سخته. این که متفاوت باشی و مجبور شی خودتو همرنگ جماعت نشون بدی سخت تره. مایک پسریه که با همه اطرافیانش فرق داره… انسان نیست… بلکه گرگینه اس. همین موضوع باعث میشه تنها تر از سایر انسان ها باشه ولی یه مشکل دیگه هم وجود داره… مایک حتی با هم نوعان خودش هم فرق داره… تفاوتی عجیب و شوم. چیزی که…
نام کتاب: شکارچیان مخفی جلد اول مجموعه دو جلدی گرگ زاده الن
خلاصه کتاب:
هونیا دختر انسانی که بعد ازدواجش به طور اتفاقی متوجه میشه همسرش، آزاد، گرگینه ی آلفاست! از ترسش فرار میکنه اما آزاد میفهمه و برش میگردونه و در این بین با حامله شدنش، اونم سه قلو! ماهیت اصلی هونیا کم کم نمایان میشه اما برخلاف تصور بقیه، هونیا گرگینه نیست برای اینکه جونش در امان بمونه باید توی همین دوران حاملگی توسط گرگ آزاد تبدیل بشه و این خیلی خطرناکه اما…
خلاصه کتاب:
هوستن، تگزاس، شهر چکمه های کابویی، بیس بال، سفر به ستارگان و... درست دارم میگم؟ نه! غلطه! هوستن شهر جابریل است. جابریل یکی از هشت خون آشام قدرتمندی است که بر سر تا سر آمریکای شمالی حکومت می کنند. همانطور که شما نمی دانید، سیندیا لایتون هم نمی دانست که با چه هیولایی روبرو خواهد شد. او خیلی زود فهمید که همه خون آشام ها قلب رئوف ندارند.
خلاصه کتاب:
در جلد ۱ الکساندر بعد از اتفاقی که در پایان شب مهمانی بین اون و راون میفته از قصر میره. و راون که شدیدا اون رو دوست داره و به اون علاقه مند شده برای پیدا کردنش به خونه ی عمه لیبی میره. اینکه از کجا متوجه میشه الکساندر در کدام شهر هست رو خودتون دنبال کنید.اون به باشگاه تابوت ها میره. ولی چطور با وجود سن کم زیر ۱۸ سال اون رو به باشگاه راه میدن رو هم بخونید. اون یک برادرکوچک تر از خودش داره که هیچ وقت اون رو به اسم صدا نمی کنه. چون از اون خوشش نمیاد و فکر میکنه که اون احمقه. اسم برادر اون بیلی هست( یک نابغه کوچک)…
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان نو " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.