خلاصه کتاب:
داستان درباره دختر فقیریه به اسم ماهان که پدر مادر نداره. بخاطر اینکه اجاره خونه اشو نداده از خونه اش میندازنش بیرون چون رزمی کاره بادیگارد یه نفر به اسم رهام میشه…
خلاصه کتاب:
پاییز دختر زیبا و جذابی که دل در گروی پسری به نام مانی دارد. اما پدرش به شدت با مانی مخالف است. با رفتن مانی به خارج شور و دیدن سرگرد خشن و متعصبی بنام امیرعلی زندگی پاییز دچار تحول می شود…
خلاصه کتاب:
مانا، دختری که هنوز در یافتن مسیر خود، سردرگم است، برای حفظ زندگی و سلامت تنها خواهر خود دست به کارهایی می زند که اتفاقات دیگر قصه را رقم می زند. انتخابهایی که مسیر زندگی او و خانوادهاش را تغییر داده و نتیجه بد و خوب تصمیمات را در زندگی آنها منعکس میکند…
خلاصه کتاب:
مردی دورگه امریکایی ایرانی به نام میگوئل با دختری ایرانی معامله میکنه تا در عوض هشت ماه زندگی مشترک براش گرین کارت بگیره میگوئل عجیب تر از چیزیه که دختر بیچاره تصور میکنه مردی که بی خوابه از ادمی میترسه و می خواد در اخر این هشت ماه خودکشی کنه…
خلاصه کتاب:
ثمین بخاطر قتلِ غیرعمد پدرِ ارسلان توسط برادرش، رابطهش با ارسلان بهم میخوره. این در حالیه که ثمین ازش حاملهست و ارسلان میلی برای ادامهی رابطهش با ثمین نداره... در تکاپوی پیگیری ثمین برای رضایت گرفتن از خانوادهی ارسلان، پای برادرِ بزرگتر ارسلان به ماجرا باز میشه و باعث ایجاد یه سری تغییرات توی زندگی ثمین میشه…
خلاصه کتاب:
داستان درباره دختری شیطون و خرابکار که دست همه رو از پشت بسته و پسری سر راهش قرار میگیره که بسیار مرموزه. ولی دختر لجباز ما به هشدار های اطرافیانش توجهی نمی کنه و دل میده به رازهایی که خبر نداره. ولی با کارهایی که میکنه باعث میشه اتفاقات زیادی بیوفته…
رمان زندگی بر پایه قمار
به محض اینکه به خونه رسیدیم آرمان دوید سمت عمارت تا سر یع بره تو اتاقش که مامان بو یی از قضیه نبره مگر نه مطمئنم اگه مامانم بفهمه منو که می کشه هیچ آرمان بی گناهم کبود می کنه! رفتم تو اتاقم، خواستم لباسام و مقنعم رو دربیارم که تازه یادم افتاد افتاده بودم تو استخر.خاک تو سرم من با لباسای خیس تموم این دوساعتو سر کردم!؟؟ وای بدبخت شدم اگه سرما بخورم اونم تو روز دوم دانشگاه چه خاکی تو سرم کنم! سریع یه دوش آب داغ گرفتم و لباسام رو پوشیدم. موهامم همینطوری خیس یه شونه زدم و بدو که رفتیم… بعد از شام لذیذمون که ژیگو بود و البته نفله شد رفتم تو اتاقم.
کلا من تو کل روز همش تو اتاقممو فقط برا غذا میرم پایین. اتاق من دومین اتاق بزرگ تو عمارته. چون بزرگ بزرگه مال مامان و بابامه، بعدیشم مال منس. رتبه ی سومم که مال آرمانس، رتبه ی چهارم و پنجمم که مال مهمونس.چه قدر سین دادم! اتاق من یه اتاق۱۱۰متریه. رنگ کاغذ دیواریای اتاقم بنفش پررنگه که نقشای گل بزرگی به رنگ یاسی روشه. اوووووووم، میز تحریر و کمد لباسام و میز آرایشمم که ام دی افه که به رنگ کرم و قهوه ایه. تختم خیلی خوشمله و رنگش قهوه ایه سوختس که دونفرس و یه حریر یاسی رنگ بالاش آویزونه .که یه پتوی سفید و سرمه ای روشه. آقا به طور
خلاصه کتاب:
دانلود رمان تا تلاقی خطوط موازی از زکیه اکبری با فرمت های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک
بهار به دلایلی از پلیس فراریه اما سرنوشتش با یکی از اونا رقم میخوره… اپیزود اول: بهار ،هفت سال پیش مرتکب خطایی می شود. خطایی که دو دوست نوجوانی اش هم در آن دخیل هستند. خطایی که جبرانی ندارد. خطایی که یک خط بطلان روی تمام آینده و آرزوهای بهار می کشد. اپیزود دوم: بهار از دوستانش جدا می شود و سعی می کند گذشته را فراموش کند. تا حدودی هم موفق می شود. زندگی خودش را دارد. روزمرگی هایش را .مثل یک “دختر، عادی. اپیزود سوم: ماه همیشه پشت ابر نمیماند! با ورود سرگرد سید امیر احسان حسینی به زندگی بهار همه چیز بهم میریزد... نمیدانم؟!شاید هم برعکس، همه چیز مرتب می شود…
خلاصه کتاب:
کمتر از هشت سال قبل فرامرز، همسرش مژده رو که حامله بود، رها می کنه و به دنبال آرزوهای خودش میره و مژده که به خاطر ازدواج با فرامرز از جانب خانواده اش طرد شده بود بدون اون و با کمک داییش به زندگیش سر و سامون می ده و بعد از سه سال با سهراب ازدواج می کنه، اما زندگیش با سهراب هم چهار سال بیشترطول نمی کشه و سهراب می میره، حالا بعد از نزدیک به هشت سال فرامرز به ایران برگشته و طی اتفاقاتی پاش به زندگی مژده باز می شه و تبدیل می شه به سوهان روح اون…
خلاصه کتاب:
نگار دختری که با دیدن کیارش بعد از ۱۴ سال، زندگیش و احساساتش دستخوش تغییراتی میشن که هرگز فکرش رو نمی کرده… کیارشی که از بچگی عاشق نگار بوده اما نگار هر گز نمی دونسته و حالا با فهمیدنش….
خلاصه کتاب:
آوا ایت( دختر صدا پیشه و هنر مند) و هادی خان ایت در مالکیت خانه مسکونی شان نصف نصف شریک هستند. ولی چه حیف که پدر سهم خود را به مبلغ ناچیزی به صدرالدین فروخته و او می خواهد آوا را مجبور کند که سهم خود را هم به همان قیمت ناچیز بفروشد ولی آوا نمی گذارد! یعنی حتی شده مدتی با ترس هاش یعنی موش و دیو و منگلوسی هم خانه شود…
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان نو " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.