خلاصه کتاب:
دوستام و خونواده ام منو از خودشون روندن. حتی دختری که عاشقش بودم به من پشت کرد. من رفتم و کاری کردم که همه فکر کنن من مردم!!! حالا بعد از هفت سال برگشتم تا حسابمو با تک تک اون آدما صاف کنم. اول از همه هم میرم سراغ ترانه. دختری که یه زمانی عاشقش بودم اما الان ازش متنفرم بدهکاری باباش همون چیزیه که من می تونم ازش استفاده کنم و ترانه رو به خاک سیاه بنشونم!
خلاصه کتاب:
داستان در مورد دختریه به نام هستی که به خواستگاری پسر عموش کیان بی دلیل جواب رد میره و در همون حین... با همکلاسیش امیر نامزد میکنه. امیر که ذاتاً شکاک بوده، بعد از مدتی اون روی سکه رو نشون میده و هستی رو مورد آزار و اذیت قرار میده... هستی به این نتیجه میرسه که امیر تعادل روحی و روانی نداره.. تصمیم میگیره که این نامزدیو بهم بزنه، اماامیر.. به هستی طوری مشکوک میشه که فکر میکنه بهش خیانت کرده و پا رو تموم قول و قرارهایی که باخانواده هستی گذاشته میزاره و برای اثبات بکر بودن هستی ازش نشونه میخواد…
خلاصه کتاب:
لیلا سحابی، نویسنده و شاعر مجله فرهنگی «بانوی ایرانی»، به جرم قتل دستگیر می شود. بازپرسِ پرونده او، در جستجو و کشف حقیقت، و به کاوش رازهای زندگی این شاعر غمگین می پردازد و به دفتر خاطراتش می رسد. دفتری که پر است از رازهای ناگفته و از خط به خطِ هر صفحه اش، بوی خون به مشام می رسد…
خلاصه کتاب:
داستان در لوکیشن اسپانیاست. عشقی آتشین بین مرد ایرانی تبار و دختری اسپانیایی. آرون نیکزاد، مربی رشته ی تخصصی تیر و کمان، از تیم ملی ایران جدا شده و با مهاجرت به شهر بارسلون، مربی دختری به اسم دیانا می شود… دیانا یک دختر اسپانیایی اصیل است، با شیطنت هایی خاص و البته، کمی دست و پاچلفتی و در مقابلش، مردی از ایران با جدیت و سردی شخصیت.
خلاصه کتاب:
فکرش رو نمی کردم یک روز تنهای تنها باید بیام اینجا تا با بابا و مامان صحبت کنم. حالا باید چکار کنم، بابا و مامان چرا اینقدر زود شما که می دونستید توی این دنیای بزرگ غیر شما کسی رو ندارم. پیش کی برم حالا باید تنهایی این راه و برم برام دعا کنید تا بتونم یک زندگی موفقی داشته باشم…
خلاصه کتاب:
سبا بعد از فوت پدر و مادرش هم خانه ی خانواده ی برادرش می شود اما چند سال بعد، به دنبال راه چاره ای برای مشکلات زندگیش تصمیم می گیرد از خانواده ی کوچک برادرش جدا شود. به خواهرش پناه می برد ولی درست وقتی که گرفتار حل و برطرف شدن سوتفاهمات است، مشکلات تازه ای سر راهش می آید که او و احساساتش را بی اراده درگیر آدمی با گذشته ای پیچیده و سخت می کند. آدمی که شاید برای او یک انتخاب اشتباه باشد اما عشق جور دیگری به دست و پایشان می پیچد و….
خلاصه کتاب:
درمورد پسریه که عاشق دختری میشه اما پدر و مادرش وقتی کنعان زندانه، میرن خواستگاری عشقش برای برادرش، وقتی از زندان میاد بیرون پولدار میشه برادرش میمیره واین باید زن برادرش رو…
خلاصه کتاب:
آوا دختری است که برای ازدواج نکردن با پسر عموی خود با او و خانواده خود لجبازی می کند و وارد یک بازی می شود که سرنوشت او را رقم می زند و او با.... پایان خوش…
خلاصه کتاب:
من محکومم به نماندن، به رها کردنت، رفتن همیشه از نامردی نشات نمی گیرد! اگر رفتم، اگر نخواستم باشم، فقط یک دلیل داشت. اینکه باشی و بمانی. اینکه بدانم هستی و در یک نقطه ای از این شهر بزرگ نفس می کشی. رفتنم را به بی لیاقتی تفسیر نکن! برای حفظ کردنت ناچار به بریدن شدم. سخت شدم تا دل کندن از من برایت راحت تر شود. اینبار نفرت باعث جدایی من از تو نیست، شاید عجیب باشد ولی من و تو به جرم عاشقی تقاص پس می دهیم…
خلاصه کتاب:
آسمان غفوری که پدر و مادرش را در سال گذشته از دست داده است، با برادر خود که به اختلال اوتیسم دچار است، در خانهای حیاط مشترک و در همسایگی نامزدش حبیب زندگی میکند. او و نامزدش برای امرار معاش مجبور به دست فروشی در مترو هستند تا این که حبیب رانندهی زنی به نام کاملیا میشود و...
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان نو " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.