رمان نو
دانلود رمان جدید pdf و بدون سانسور
رمان نو
دانلود رمان سایدا زهرا

دانلود رمان سایدا زهرا pdf بدون سانسور

دانلود رمان سایدا از زهرا با فرمت‌ های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

موضوع رمان :

خودکار طلایی رنگ را روی کاغذ چرخاند،انتهای فرم را امضا زد، برای اخرین بار به دست خط ریز و مرتبش نگاه کرد. از روی صندلی چوبی بلند شد و بسمت میز منشی قدم برداشت. دختری که ست اداری مشکی را با مقنعه کرواتی پوشیده بود و پروتز زیاد صورتش دل را میزد. چشمان ریزش با لنز ابی روی صورت او چرخید و با صدایی که بخاطر بینی عملی و بیش از حد سربالایش تو دماغی بود گفت…

خلاصه رمان سایدا

_تموم شد عزیزم ؟؟ _بله _بده به من و منتظر باش… تا اخر هفته باهات تماس می گیریم. <امید به استخدام > تنها کلمه ای بود که مانع میشد وقتی این جمله را می شنود، با ترکه گوینده ان را فلک نکند. از پله های خروجی اپارتمان پایین امد و انگشتان دستش را سایه بان کرد تا افتاب بیش تر از این چشمانش را نزند. با لرزش گوشی نوکیا ۶۶۰۰ در جیب سارافون جین روی پله اخر ایستاد و با دیدن شماره تلفن ثابت شادی چشمانش را ستاره باران کرد.

در حالی که سعی می کرد هیجان صدایش را کنترل کند تماس را پاسخ داد: _بفرمایید؟ _سلام، روز بخیر. _سلام ممنون _خانم بابایی؟ _خودم هستم امرتون؟ _در رابطه با استخدام تون تو شرکت (…) تماس می گیرم. سکوت کرد، لب های نازکش را زیر دندان گرفت که اگر پاسخش مثبت بود، صدای جیغش گوش فلک را کر نکند. _باید… ضربان قلبش بالا رفت و صورتش داغ شد _بهتون بگم… طعم خون را در دهانش حس کرد و گوشی میان انگشتان تپلش فشرده شد. _متاسفانه شما استخدام نشدین.

فقط در عرض چند ثانیه تمام خوشی و هیجانش ذوب شد. انگار که از قله های هیجان به قعر دره های ناامیدی سقوط کرده باشد. قلبش هم دیگر انگیزه برای تپیدن نداشت. _ممنون، خدانگهدار صدایش اینقدر ضعیف و بی جان بود که خودش هم ان را نشنید. تکه های خورد شده امید را برای صدمین بار جمع کرد و نگاهش را به برج ۲۰ طبقه نارنجی دوخت. راهش را کج کرد و باز هم مقصدش همان مغازه ۲۰ متری بود، که بوی کاغذ و کتاب نو همیشه در ان استشمام میشد…

دانلود رمان سایدا زهرا pdf بدون سانسور

  • اشتراک گذاری
خلاصه کتاب
خودکار طلایی رنگ را روی کاغذ چرخاند،انتهای فرم را امضا زد، برای اخرین بار به دست خط ریز و مرتبش نگاه کرد. از روی صندلی چوبی بلند شد و بسمت میز منشی قدم برداشت. دختری که ست اداری مشکی را با مقنعه کرواتی پوشیده بود و پروتز زیاد صورتش دل را میزد. چشمان ریزش با لنز ابی روی صورت او چرخید و با صدایی که بخاطر بینی عملی و بیش از حد سربالایش تو دماغی بود گفت…
مشخصات کتاب
  • نام کتاب
    سایدا
  • ژانر
    دانلود رمان ,دانلود رمان ایرانی,دانلود رمان طنز,دانلود رمان عاشقانه,دانلود رمان هیجانی,
  • نویسنده
    زهرا
  • ویراستار
    زهرا
  • طراح کاور
    رمان نو
  • صفحات
    1882
  • منبع تایپ
    رمان نو
لینک های دانلود
  • noadmin
موضوعات
دانلود رمان عشق به سبک من فاطمه علیدوستی pdf (2) دانلود رمان هوادار حوا فاطمه زارعی pdf (2) دانلود رمان افسون سردار مهری هاشمی pdf (2) دانلود رمان گیلاس ترش الن الن دادخواه pdf (1) دانلود رمان عهد گل شببو (جلد سوم) تسا دیر pdf (1) دانلود رمان رثا زهرا ارجمندنیا و دریا دلنو زهرا ارجمندنیا و دریا دلنو pdf (1) دانلود رمان لهیب سحر ورزمن pdf (1) دانلود رمان حوالی کیلومتر دوده ده شقایق لامعی pdf (1) دانلود رمان حوالی حوا زهره خواجه پور pdf (1) دانلود رمان اوباش تمنا زارعی pdf (1) دانلود رمان زیر باران زهرا ارجمندنیا pdf (1) دانلود رمان یار باش شقایق عفراوی pdf (1) دانلود رمان تمام آنچه دارمی آسیه احمدی pdf (1) دانلود رمان میراث نگار ر نگار رقندی pdf (1) دانلود رمان هم دوست هم دشمن هلیا عسگری pdf (1) دانلود رمان ملکه منزوی ن ننین آقایی pdf (1) دانلود رمان فصل دیوونگی آذین بانو pdf (1) دانلود رمان یادگار نرگس مائده باوندپور pdf (1) دانلود رمان ابرها بیهوده می بارند yassi_sh pdf (1) دانلود رمان آرکان صبا ترک pdf (1) دانلود رمان حسی به رنگ سبز جنس آسمان جنس آسمان شادی منعم pdf (1) دانلود رمان عیان آذر اول pdf (1) دانلود رمان طعم تلخ اسپرسو سان سان pdf (1) دانلود رمان سرآسیمگی م_راهپیما pdf (1) دانلود رمان شعله نقره ای (جلد سوم) کارپو کینرد pdf (1)
آرشیو نویسندگان
درباره سایت
توضیح کوتاه درباره سایت
آمار سایت
  • 1460 نوشته
  • 6 برگه
  • 0 کامنت
  • 1 کاربر
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان نو " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.