رمان نو
دانلود رمان جدید pdf و بدون سانسور
رمان نو
دانلود رمان بلاگردون م.بهارلویی

دانلود رمان بلاگردون م.بهارلویی pdf بدون سانسور

دانلود رمان بلاگردون از م.بهارلویی با فرمت‌های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

موضوع رمان :

داستان زندگی دختری به نام سودا که خودش به اندازه کافی درگیر مشکلات پدر معتادش هست، اما در این گیر و دار ناخواسته پایش به مشکلات اقتصادی و قضایی شخص تازه از راه رسیده‌ای هم باز می‌شود واین سرآغاز فصل جدیدی در زندگی اوست…

خلاصه رمان بلاگردون

از روی سجاده اش بلند شد، چادر نمازش را تا کرد و توی زیپ جلوی ساکش گذاشت و گفت: – وای بهرام، میدونستی اولین باره که به شمال سفر کردم! چه قدر بده که شمال توی سه چهار ساعتی آدم باشه و تا حالا به سفر شمال… چرا این جوری نگام می کنی؟ بهرام متعجب پلک زد و گفت: – جدی میگی؟! یعنی تا این سن هنوز شمال… و ساکت شد و در دل به خاطر سوال بی جایش به خود دو سه ناسزا گفت. سودا حرفی را زد که در ذهن خود بهرام آمده بود: – با کی می خواستم سفر کنم؟ با بابام با مامانم؟ یا خانجون و شهرام؟ بهرام با افسوس لب گزید و خواست کلامی به عنوان معذرت خواهی بگوید که

سودا پیش قدم شد و با گفتن – اهه! چه قدر زشتی پشمالو! سر حرف را عوض کرده بود! هیچ وقت حوصله ی دل دادن به غم و غصه را نداشت و این بار هم مثل همیشه! همچنان کنار ساکش سر زانوها نشسته بود، از زیپ میانی آن کتاب رمانی بیرون کشید و تند بلند شد و سمت پنجره رفت. آن را باز کرد، نفس عمیقی کشید و با وجد گفت: -صدای شرشر بارون و هوای خنک و یه کتاب خوب و هندزفری و شنیدن آهنگ مورد علاقه ت و یه چایی که دایی بهرامت زحمت آوردنش رو میکشه، به نظرت نعمتی بالاتر از این توی جهان وجود داره؟! و سرمای بهمن ماه رخنه کرد در میان استخوان های تنش.

هر دو بازویش را در بین انگشتان گرفت و کمی خود را مالش داد و گویا بالاخره از خر شیطان پیاده شده باشد، گفت: – به زنگ بزن به شهرام و بگو من این جا پیش تو آم، خودم زنگ بزنم دو سه ساعت میخواد توبیخم کنه. -حق داره، تو فرنوش رو به امید کی تنها گذاشتی و اومدی؟ مگه نمیدونی از تنهایی می ترسه؟ متعجب نیم چرخی زد سمت او و فوکوس کرد روی صورتش – دایه ی عزیزتر از مادری؟! تو چه کار داری به فرنوش؟! مگه بچه ی منه که مواظبش باشم و عوق و نمایش بالا آوردن بازی کرد و به اعتراض گفت: پاشو جون خانجون اون ریش و سبیلت رو بزن! آقا جون به یکی می آد به یکی نمیاد!

دانلود رمان بلاگردون م.بهارلویی pdf بدون سانسور

  • اشتراک گذاری
خلاصه کتاب
داستان زندگی دختری به نام سودا که خودش به اندازه کافی درگیر مشکلات پدر معتادش هست، اما در این گیر و دار ناخواسته پایش به مشکلات اقتصادی و قضایی شخص تازه از راه رسیده‌ای هم باز می‌شود واین سرآغاز فصل جدیدی در زندگی اوست…
مشخصات کتاب
  • نام کتاب
    بلاگردون
  • ژانر
    دانلود رمان ,دانلود رمان ایرانی,دانلود رمان عاشقانه,
  • نویسنده
    م.بهارلویی
  • ویراستار
    م.بهارلویی
  • طراح کاور
    رمان نو
  • صفحات
    812
  • منبع تایپ
    رمان نو
لینک های دانلود
  • noadmin
موضوعات
دانلود رمان عشق به سبک من فاطمه علیدوستی pdf (2) دانلود رمان هوادار حوا فاطمه زارعی pdf (2) دانلود رمان افسون سردار مهری هاشمی pdf (2) دانلود رمان گیلاس ترش الن الن دادخواه pdf (1) دانلود رمان عهد گل شببو (جلد سوم) تسا دیر pdf (1) دانلود رمان رثا زهرا ارجمندنیا و دریا دلنو زهرا ارجمندنیا و دریا دلنو pdf (1) دانلود رمان لهیب سحر ورزمن pdf (1) دانلود رمان حوالی کیلومتر دوده ده شقایق لامعی pdf (1) دانلود رمان حوالی حوا زهره خواجه پور pdf (1) دانلود رمان اوباش تمنا زارعی pdf (1) دانلود رمان زیر باران زهرا ارجمندنیا pdf (1) دانلود رمان یار باش شقایق عفراوی pdf (1) دانلود رمان تمام آنچه دارمی آسیه احمدی pdf (1) دانلود رمان میراث نگار ر نگار رقندی pdf (1) دانلود رمان هم دوست هم دشمن هلیا عسگری pdf (1) دانلود رمان ملکه منزوی ن ننین آقایی pdf (1) دانلود رمان فصل دیوونگی آذین بانو pdf (1) دانلود رمان یادگار نرگس مائده باوندپور pdf (1) دانلود رمان ابرها بیهوده می بارند yassi_sh pdf (1) دانلود رمان آرکان صبا ترک pdf (1) دانلود رمان حسی به رنگ سبز جنس آسمان جنس آسمان شادی منعم pdf (1) دانلود رمان عیان آذر اول pdf (1) دانلود رمان طعم تلخ اسپرسو سان سان pdf (1) دانلود رمان سرآسیمگی م_راهپیما pdf (1) دانلود رمان شعله نقره ای (جلد سوم) کارپو کینرد pdf (1)
آرشیو نویسندگان
درباره سایت
توضیح کوتاه درباره سایت
آمار سایت
  • 1460 نوشته
  • 6 برگه
  • 0 کامنت
  • 1 کاربر
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان نو " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.