رمان نو
دانلود رمان جدید pdf و بدون سانسور
رمان نو
دانلود رمان فصل سرد رقیه جوانی

دانلود رمان فصل سرد رقیه جوانی pdf بدون سانسور

دانلود رمان فصل سرد از رقیه جوانی با فرمت‌ های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

موضوع رمان :

دستمال را محکم تر و پر قدرتتر روی میز کشید و دوباره به رویش خم شد و دقیق تر و ریزتر نگاهش کرد. نه خداروشکر دیگر لکی روی میز نبود و مجبور نبود غرغر های بی بی را تحمل کند. با به یاد آوری بی بی چاقالویش که در دل ماهی پف پفی صدایش می کرد لبهایش به سمت بالا منحنی شدند. خدا می دانست که حتی با آن غرغر ها هم عاشقش بود…

خلاصه رمان فصل سرد

بادی به دهان داد و آن را با پوفی به بیرون فرستاد. چشم هایش را ریز کرد و دستانش را به سمت بالا کشید و همانگونه که گردنش را به چپ و راست تکان می داد عقب عقب رفت. با برخورد به چیزی سفت و اما نرم سریع با ترس گردنش را کج کرد و به پشت سرش نگاهی انداخت. با دیدن صدرا قالب تهی کرد. باز طبق معمول گند زده بود. خوب شد حداقل شیما کنارش نبود. با خجالت سرش را پایین انداخت و هر دو دستش را بالا آورد و انگشتانش را بهم چسباند و چند بار عقب و جلویشان کرد.

با صدای خنده ی صدرا سرش را بالا آورد و خیره نگاهش کرد. پسرک با انگشت اشاره اش فشار کوچکی به نوک بینش داد و گفت. _اشکال نداره برو به کارات برس. قدرشناسانه نگاهش کرد و از کنارش گذشت و با کف دست راستش بینیش را مالید. صدرا همیشه با او مهربان بود. نه اصلا دقیق تر که به این موضوع نگاه می کرد همه ی اهل این خانه با او مهربان بودند فقط گهگاهی مورد شماتت شیما و شهرام قرار می گرفت و بس. وارد آشپزخانه شد.

به طرف بی بی که در حال آشپزی بود حرکت کرد. با دست به سر شانه ی او زد و با برگشتنش به سمتش لبخندی مهمان چهره ی خسته اش کرد و چشمانش را برای مادرش لوس کرد. بی بی طبق معمول با دیدن چهره ی فرزندش گل از گلش شکفت و با خنده او را به سمت میز صبحانه خوری هدایت کرد. به آرامی پشت میز نشست و منتظر شد تا بی بی برایش لقمه نانی بدهد. لازم نبود از مادر درخواست کند. بی بی همه ی حرفایش را از چشم هایش می خواند…

دانلود رمان فصل سرد رقیه جوانی pdf بدون سانسور

  • اشتراک گذاری
خلاصه کتاب
دستمال را محکم تر و پر قدرتتر روی میز کشید و دوباره به رویش خم شد و دقیق تر و ریزتر نگاهش کرد. نه خداروشکر دیگر لکی روی میز نبود و مجبور نبود غرغر های بی بی را تحمل کند. با به یاد آوری بی بی چاقالویش که در دل ماهی پف پفی صدایش می کرد لبهایش به سمت بالا منحنی شدند. خدا می دانست که حتی با آن غرغر ها هم عاشقش بود…
مشخصات کتاب
  • نام کتاب
    فصل سرد
  • ژانر
    دانلود رمان ,دانلود رمان اجتماعی,دانلود رمان ایرانی,دانلود رمان عاشقانه,
  • نویسنده
    رقیه جوانی
  • ویراستار
    رقیه جوانی
  • طراح کاور
    رمان نو
  • صفحات
    604
  • منبع تایپ
    رمان نو
  • noadmin
دیگر نوشته های
موضوعات
دانلود رمان عشق به سبک من فاطمه علیدوستی pdf (2) دانلود رمان هوادار حوا فاطمه زارعی pdf (2) دانلود رمان افسون سردار مهری هاشمی pdf (2) دانلود رمان گیلاس ترش الن الن دادخواه pdf (1) دانلود رمان عهد گل شببو (جلد سوم) تسا دیر pdf (1) دانلود رمان رثا زهرا ارجمندنیا و دریا دلنو زهرا ارجمندنیا و دریا دلنو pdf (1) دانلود رمان لهیب سحر ورزمن pdf (1) دانلود رمان حوالی کیلومتر دوده ده شقایق لامعی pdf (1) دانلود رمان حوالی حوا زهره خواجه پور pdf (1) دانلود رمان اوباش تمنا زارعی pdf (1) دانلود رمان زیر باران زهرا ارجمندنیا pdf (1) دانلود رمان یار باش شقایق عفراوی pdf (1) دانلود رمان تمام آنچه دارمی آسیه احمدی pdf (1) دانلود رمان میراث نگار ر نگار رقندی pdf (1) دانلود رمان هم دوست هم دشمن هلیا عسگری pdf (1) دانلود رمان ملکه منزوی ن ننین آقایی pdf (1) دانلود رمان فصل دیوونگی آذین بانو pdf (1) دانلود رمان یادگار نرگس مائده باوندپور pdf (1) دانلود رمان ابرها بیهوده می بارند yassi_sh pdf (1) دانلود رمان آرکان صبا ترک pdf (1) دانلود رمان حسی به رنگ سبز جنس آسمان جنس آسمان شادی منعم pdf (1) دانلود رمان عیان آذر اول pdf (1) دانلود رمان طعم تلخ اسپرسو سان سان pdf (1) دانلود رمان سرآسیمگی م_راهپیما pdf (1) دانلود رمان شعله نقره ای (جلد سوم) کارپو کینرد pdf (1)
آرشیو نویسندگان
درباره سایت
توضیح کوتاه درباره سایت
آمار سایت
  • 1460 نوشته
  • 6 برگه
  • 0 کامنت
  • 1 کاربر
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان نو " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.