رمان نو
دانلود رمان جدید pdf و بدون سانسور
رمان نو
دانلود رمان سلاخی احساس من مهین عبدی

دانلود رمان سلاخی احساس من مهین عبدی بدون دستکاری و سانسور

دانلود رمان سلاخی احساس من از مهین عبدی با فرمت‌های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

موضوع رمان :

من یه دختر فقیر بودم که بخاطر خرج خانواده م تو خیابونا کار می کردم… حامی مثل اسمش حامیم شد… حمایتم کرد، اما من دلم رو بهش باختم… حامی زن داشت و این عشق ممنوعه بود… اما ازش خواستم مخفیانه صیغه م کنه… چون نمی خواستم از دستش بدم…

خلاصه رمان سلاخی احساس من

خودم را به بیرون از خانه رساندم نگاهم را به آسمانی دادم که در حال تاریک شدن بود. دیگر نفس های آخرش را می کشید زمستانی که زود برای تار یک کردن هوا دست به کار می شد. قدم هایم را برداشتم که باز هم کف پاهایم شروع به نبض زدن کردند. کفش ها ی سابیده شده ام فقط لایه کمی از آن ها مانده بود که گویی حس می کردم پا برهنه روی آسفالت ها قدم بر می دارم. به زیر گذرگاه که رسیدم ممد جفنگی ای که خودش را مختار و صاحب اختیار دختران محله می دانست تا دختری را تنها می دید، خودش را آقا بالاسر می کرد و غیرتش به جوش

می آمد که آی فلان ناموسمان تنها بیرون آمده! یکی از نوچه هایش که زنجیر ی نازک را در دستش می چرخاند با آن شلوار شش جیب سبز رنگش و تی شرتی نازک و کاپشنی بادی که زیپش را باز گذاشته بود همچو راداری مرا از زیر نقشه ی نگاهش گذراند. اشاره ای به ممد جفنگی ای که آدامسی را داخل دهانش چپانده بود و تند و تند آن را باد می کرد و می ترکاند زد. نگاهش به من که افتاد اخم هایش را در هم کشید و دستش را از جیب شلوار لی اش بیرون کشید. با نوچه هایش به طرف منی که سعی می کردم نادیده بگیرمشان آمد و دقیقاً مقابلم

ایستاد و سد راهم شد. ــ به به بین کی این جاست! دختر اصغر سیاه! بسلامتی کجا این موقع شب نفله جوجه؟ بابات مرده… ننت که تو خونست… یاد نداده این وقت شب نباس بیای بیرون؟ اخم هایم را درهم کردم و چشم های درشتم را گرد کردم و با لحنی همچو خودش جوابش را قرص و محکم دادم. کافی بود مقابلش کم بی اورم آن موقع بود که خوب سواری می گرفت! _تو رو سننه ممد جفنگی؟ دَدَمی یا ننم؟ یا داشِ نداشتم که هوا ورت داشته؟ صابمی؟ مردی برو ناموس خودت و صاب در بیا… نمی خواد واس ماها آق بالاسر شی… همیشه خدا در مقابل من….

دانلود رمان سلاخی احساس من مهین عبدی بدون دستکاری و سانسور

  • اشتراک گذاری
خلاصه کتاب
من یه دختر فقیر بودم که بخاطر خرج خانواده م تو خیابونا کار می کردم… حامی مثل اسمش حامیم شد… حمایتم کرد، اما من دلم رو بهش باختم… حامی زن داشت و این عشق ممنوعه بود… اما ازش خواستم مخفیانه صیغه م کنه… چون نمی خواستم از دستش بدم…
مشخصات کتاب
  • نام کتاب
    سلاخی احساس من
  • ژانر
    دانلود رمان ,دانلود رمان ایرانی,دانلود رمان عاشقانه,
  • نویسنده
    مهین عبدی
  • ویراستار
    مهین عبدی
  • طراح کاور
    رمان نو
  • صفحات
    1247
  • منبع تایپ
    رمان نو
لینک های دانلود
  • noadmin
موضوعات
دانلود رمان عشق به سبک من فاطمه علیدوستی pdf (2) دانلود رمان هوادار حوا فاطمه زارعی pdf (2) دانلود رمان افسون سردار مهری هاشمی pdf (2) دانلود رمان گیلاس ترش الن الن دادخواه pdf (1) دانلود رمان عهد گل شببو (جلد سوم) تسا دیر pdf (1) دانلود رمان رثا زهرا ارجمندنیا و دریا دلنو زهرا ارجمندنیا و دریا دلنو pdf (1) دانلود رمان لهیب سحر ورزمن pdf (1) دانلود رمان حوالی کیلومتر دوده ده شقایق لامعی pdf (1) دانلود رمان حوالی حوا زهره خواجه پور pdf (1) دانلود رمان اوباش تمنا زارعی pdf (1) دانلود رمان زیر باران زهرا ارجمندنیا pdf (1) دانلود رمان یار باش شقایق عفراوی pdf (1) دانلود رمان تمام آنچه دارمی آسیه احمدی pdf (1) دانلود رمان میراث نگار ر نگار رقندی pdf (1) دانلود رمان هم دوست هم دشمن هلیا عسگری pdf (1) دانلود رمان ملکه منزوی ن ننین آقایی pdf (1) دانلود رمان فصل دیوونگی آذین بانو pdf (1) دانلود رمان یادگار نرگس مائده باوندپور pdf (1) دانلود رمان ابرها بیهوده می بارند yassi_sh pdf (1) دانلود رمان آرکان صبا ترک pdf (1) دانلود رمان حسی به رنگ سبز جنس آسمان جنس آسمان شادی منعم pdf (1) دانلود رمان عیان آذر اول pdf (1) دانلود رمان طعم تلخ اسپرسو سان سان pdf (1) دانلود رمان سرآسیمگی م_راهپیما pdf (1) دانلود رمان شعله نقره ای (جلد سوم) کارپو کینرد pdf (1)
آرشیو نویسندگان
درباره سایت
توضیح کوتاه درباره سایت
آمار سایت
  • 1460 نوشته
  • 6 برگه
  • 0 کامنت
  • 1 کاربر
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان نو " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.