دانلود رمان همه ی من از زهرا زنده دلان با فرمت های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
سعید پسر جذاب و پولداری که عاشق دلناز می شه. دختری که خانواده ای پر از مشکل داره و چرخ روزگار طوری می چرخه که پدر سعید قصد تجاوز بهش رو می کنه و در آخر سعید می مونه با دختری که عاشقشه و بخاطر دفاع از خودش، پدرش رو کشته!
خلاصه رمان همه ی من
تکونی به بدن بی حسم می دم و به سمت آشپزخونه میرم. نفس عمیقی می کشم و با خوردن یه لیوان آب، بغض سنگینم رو قورت می دم. دستی زیر چشم های نم دارم می کشم و با دیدن چند تا دونه سیب زمینی متوسط اما جوونه زده توی کابینت، نور امید تو دلم روشن می شه. مشغول پوست کردنشون می شم و تو دلم به ادعای بابام می خندم، تو این خونه ی لعنتی چی هست که اصلا بشه درست کرد، مامان که هر وقت گرسنش بشه کافیه اراده کنه و شکمشو سیر کنه، بابا هم اگه مواد بهش برسه تازه یادش
میاد شکمی داره و باید به دادش برسه، این وسط من می مونم و هزار تا فکر و خیال… این که چطور این شش ماه رو هم بگذرونم و بتونم با قبول شدن تو کنکور، از این جهنم خلاصی پیدا کنم. سیب زمینی ها رو سرخ می کنم و توی بشقاب می ریزم، بعد از برداشتن چند تیکه نون، روی سینی می ذارم و با اخم هایی درهم به سمت بابایی که گیج خوابه می رم. روی میز کنار مبل سینی رو می ذارم و پوزخندی هم به روی چشم های بسته ی مامان می زنم. نگاه از هر دوشون می گیرم و به سمت اتاق بر می گردم،
جعبه ی گوشی رو از توی کیف بیرون می کشم و مشغول نصب کردن سیم کارت می شم، تا الان هر چی شنیدم و دیدم بسه، از این به بعد این قدر تو روشون وایمیسم که یا اونا یه تکونی به خودشون بدن، یا من یه تغییری به زندگیم بدم. منتظر فعال شدن خط نمی شم و بالشتی از کمد برمی دارم و روی زمین می ذارم، ناخنک زدنام توی سیب زمینی کمی شکمم رو آروم کرده و فرصت خوبیه برای یه خواب چندساعته، گوشی رو کنار بالشتم می ذارم و دردای دلم اونقدر قشنگ لالایی می خونند که بالاخره چشم هام بسته می شه….
