خلاصه کتاب:
امیر اقتدار از نامزد چاق و بد تیپش خوشش نمیاد قرار ازدواجش رو به هم می زنه و با یه دختر خوشتیپ و خوش هیکل ازدواج می کنه و برای ساخت کلیپ فرمالیتهی عروسی شون میرن شمال، اما درست شب حجله دختره قالش میذاره و با لباس خواب فرار میکنه…
خلاصه کتاب:
داستان دربارهی یه دختر خدمتکاره که رئیسش بهش دست درازی میکنه و مجبور میشن باهم ازدواج کنن. فکر کردی مثل بقیه رمان ها پسره عاشقش میشه؟ نه بابا میره یه زن دیگه میگیره. بیاید و ملیکا رو در راه سختی که داره همراهی کنید. رمانی که گره خورده با دست درازی وحشیانه و عشقی سرشار همراه با خیانتی ناخواسته در اون نهفته شده و در نهایت انتقامی ناعادلانه….
خلاصه کتاب:
یه زن که زنیت بلد نیس از زن بودن فقط شست شو و پخت و پز بلده همینا باعث میشه شوهرش ولش کنه طلاق میگیره و سرخورده تراز قبل میشینه تو خونه پدرش این وسط خواهرش میخاد جمعش کنه که هرچی تلاش میکنه نمیشه ولی یه مرد میاد تو زندگی گلابتون که همراه با خواهر گلاب دخترمونو جمعش میکنن و…
خلاصه کتاب:
ریحانه، زن ی که عاشقانههایش پایان ندارد. مادری که میسوزد، از نبود فرزندش و همسری که حس خیانت ویران میسازد تمام زندگیش را… و تاوان یک اشتباه بر از هم میپاشد، عاشقانههایش را.. سالها از پس هم می گذرد و فریاد میزند، هنوز دوست داشتنش را…
خلاصه کتاب:
دختری که عاشق پسرعموی مغرورش میشه اما توسط یکی از همکارا و رقیب های مهبد که ۲۰سال از الیسا بزرگ تره، دزدیده میشه ولی مهبد همچنان به دنبال گمشده ی خودش میگرده تا اینکه…
خلاصه کتاب:
زندگی بنفش ماجرای زندگی بنفشه و نیماست. نیما مدت هاست عاشق خواهر کوچیکتر دوستشه. اما بخاطر ۱۲ سال اختلاف سنی حرفی نمی زنه. اما درست زمانی تصمیم می گیره وارد عمل شه که بنفشه تو یه رابطه عاطفی قرار داره! ولی دیگه نیما دست بردار نیست… اما این تمام ماجرا نیست مخصوصا وقتی ماجرایی از کودکی بنفشه برملا میشه… درست وقتی نیما و برادر بنفشه صمیمی میشن….
خلاصه کتاب:
این رمان درمورد دختریه که پدر مادرشو از دست داده و با پسر عمو هاش زندگی می کنه! این دختر همون کسیه که عاشق یه گل فروش خیابونی میشه! همونی که عاشق پول نیست و عشقش واقعیه! این دختر همون دختر پونزده ساله ایه که به اجبار عروس شده! همونی که همراه شوهرش میره پیش شیخای عرب! پایان زندگی این دختر چی میشه؟ به عشقش می رسه؟ عشق واقعی اون دختر کیه؟ شوهرش؟ یا یه گل فروش خیابونی؟
خلاصه کتاب:
جدا شدیم از هم، بی آنکه بدانیم یک لحظه جدایی، چه به سرمان می آورد! پریشان شدیم... دیوانه حال شدیم... من مجنون شدم و تو لیلی منِ دلداده! حال دوست دارم، بعد از سال ها لیلی شوی و من باز مجنون و دیوانه یِ تو... عاشقم باشی و عاشقت باشم! فقط یک ساعت را برایِ من باش... می شود؟
خلاصه کتاب:
یه اتفاق در گوشه ای دنیا... شاید دلیل محکمی برای وجود منو تو باشد منو تویی که در کنار هم سر... یه بازی بچگانه... یه حماقت احمقانه... یه تصادف عاشقانه... یه نگاه دلبرانه... به سمت هم جذب شدیم هر کدوم با افکار و نقشه هایی که داشتیم اما در نهایت مسیرمون تغییر کرد قطار زندگی ترمز کشید و منو تو با کله توی قلب های هم پرت شدیم…
خلاصه کتاب:
ماجرای دختریه که پرستاره تو یه شهر دیگه، شب یلدا میره مهمونی و مامانش زنگ میزنه که بابات حالش بد شده، دختره مجبور میشه برگرده که سوار ماشین یه نفر میشه که میخواد بهش دست درازی کنه. میره دوستاشم میاره و وسط راه یه نفر که میاد نجاتش بده مجبورش میکنن باهاش باشه، و دختره حامله میشه در حالی که اون مردِ عقیم بوده…
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان نو " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.