خلاصه کتاب:
بهار دختریست که مانند شاهزاده ها در یک کاخ بزرگ شده حال گروهک شکنجه کیان راد او را به عنوان یکی از دختران برای شکنجه زندانی می کند حال این دختر که در پر قو بزرگ شده باید مدتی را با موش و سوسک ها هم خواب شود که در آخر دچار ویروس... سرگرد نیکان همایون فر برای دستگیری و به قصاص رساندن کیان راد وارد عمارتش می شود که یک دل نه صد دل عاشق بهار می شود ولی...
خلاصه کتاب:
دلارام در پی انتقام از گذشته میان کابوس هایش زندگی میکند ولی با دزدیده شدن خودش و خواهرانش توسط پسرانی زخم دیده تمام کابوس ها به حقیقت تبدیل میشوند…
خلاصه کتاب:
رها دکتر سرخوش و بیپروایی که بر حسب اتفاق زندگی یک آدم خطرناک را نجات میدهد و برای زنده نگه داشتن احساسش، دنیا را در خطر وجود این مرد میاندازد و تاوان این خطا را با ویران شدن زندگی خودش و دیگران پس میدهد. از زندگی سادهی خودش دست میکشد و وارد بازی خطرناکی میشود که نمیتواند پایانش را با روشنایی تضمین کند….
خلاصه کتاب:
پلکهایی را بسختی روی هم فشردم و با عصبانیت، سعی کردم که بخوابم، دقایق کند و کشدار می گذرند، سرم به اندازه چند کیلو سنگین شده است! این بی خوابی های شبانه، گاهی گریبانم را می گیرد و بشدت کلافه ام می کند
خلاصه کتاب:
درباره دختری نازپروده است ک نقاش ماهری هم هست و کارگاه خودش رو داره و بعد مدتی تصمیم گرفته واسه اولینبار نمایشگاه برپا کنه و تابلوهاشو بفروشه ک تو نمایشگاه سر یک تابلو بین دو مرد گیر می کنه و…
خلاصه کتاب:
«کیمیاخاتون» رمانی تاریخیست که محور قصهی آن زندگی دخترخواندهی مولانا جلالالدین بلخی است. این سرنوشت که علیرغم تأثیرات شگرف آن بر زندگی دو اسطورهی جهان عرفان، شمس و مولانا، در لابهلای سطور تاریخ به عمد یا غیر آن به فراموشی سپرده شده بود…
خلاصه کتاب:
همراز خواهری داشته که بخاطر خیانت شوهر خواهرش و جبروت خانواده شوهر میمیره… حالا سال ها از اون زمان گذشته و همراز در تلاش تا بچه های خواهرش را از جبروت اون خانواده رها کنه… در این راه عموی بچه ها مقابلش قرار میگیره. دو نفر که خاطره ی بدی از هم درگذشته دارن از دو دنیای متفاوت. پسری مغرور وسرد در مقابل دختری لطیف و بی غل و غش. لحظه های حل شدن این تفاوت و اختلاف اونقدر شیرین و قابل لمس شدنه که همتون لذت میبرید...
خلاصه کتاب:
اسم من کوروشه سال ها تلاش کردم تا به جایگاهی که می خواستم برسم و به خاطر اهدافم قید خیلی چیزها رو زدم تا جلوی دستوپامو نگیره چیزهایی مثل ازدواج و بچه… اما سه سال قبل دختری دانشجوم شد که نوزده سال از من کوچکتر بود،طوری عشوه و کرشمه برام میومد که گاهی وقت ها تمرکزمو سر کلاس از دست می دادم جوری ناز میکرد و منو مغلوب خودش میکرد که افسار از کف می دادم با این حال اصلا دم به تله نمی داد، پا نمی داد، وارد هیچ مدل رابطه ای با من نمیشد، کاری کرد که برای بدست اوردنش پا پیش بذارم و برم خواستگاری اما با ورودم به خونه شون….
خلاصه کتاب:
عسل و سینا زوجی که عاشقانه همو می خواستن و بالاخره باهم ازدواج می کنن اما طی مدت کمی بعد از شروع زندگیشون مشکلاتی پیش میاد و باعث اتفاقات تلخ وشیرین بینشون میشه…
خلاصه کتاب:
آیناز دختری شیطون و مغرور رمانی هست درباره ی دختری به اسم آیناز محمدی دختری که در مقابل پسرا مغروره و صدالبته زبون دراز سه تا دوست داره با اسم های نیلوفر، نسیم و الهه که مثل خواهراشن تک فرزند خانواده محمدی و عزیز دردونه است باباش کارخونه داره و مامانش دندون پزشک وضعشون فوق العاده خوبه مسیر زندگیش از برخورد با پسری به اسم سهند راد تغییر میکنه سهند مثل آیناز مغروره و همش تو جنگ و دعوان تا اینکه اتفاق های میوفته ک عاشق هم میشن و …
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان نو " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.