خلاصه کتاب:
درد شلاق و زجر بیآبرویی وقتی کنار هم باشه میتونه بمب اتم بشه و دنیا رو خراب کنه اما نه واسه امیرعباس ما که مردونه پای زینب میایسته و ازش رودست میخوره... زینب دختر آزاد و شر و شیطونی که با اومدن امیرعباس مذهبی به محله اشون دچار تضاد و حس های جدیدی میشه. و بخاطر اینکه به چشمش بیاد دست به بازی خطرناکی میزنه.... بازی با آبروی امیرعباس...
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان نو " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.