رمان نو
دانلود رمان جدید pdf و بدون سانسور
رمان نو
دانلود رمان کوه مثل کوهیار آیسا سادات حسینی

دانلود رمان کوه مثل کوهیار آیسا سادات حسینی pdf بدون سانسور

دانلود رمان کوه مثل کوهیار از آیسا سادات حسینی با فرمت‌های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

موضوع رمان :

کوه مثل کوهیار، زلزله کوه را هم تکان داد… اما کوهیار را نه…. کوه تنها بود و فرو ریخت… اما کوهیار یارش را داشت… امانتى که پدرش به دستش سپرده بود… امانتى که میان آوار جا مانده بود و  باید برایش کوه مى شد و شد… کوه بود… یار بود…. کوهیار بود… و براى یارش شد همه چی….

خلاصه رمان کوه مثل کوهیار

پچ پچ های چند لحظه قبل به هیاهو تبدیل شد وداماد با غضب از جایش برخواست و صدای گوش خراشش در اتاق پیچید: _توچی میگی؟! چی کارشی؟! من وکیلشم و اومدم بدهیش و صاف کنم. حرفش مانند آب روی آتش بود، عروس وحشت زده از جایش بلند شد که مرد سیاه پوش خطاب به او ادامه داد: _گفتم بیا اینجا. عروس که راه نجاتی پیدا کردی بود فرصت را غنیمت شمرد و به سمتش رفت، این مرد را خدا فرستاده بود نه؟! _صبر کن ببینم. چه وکیلی؟! مرد سیاه پوش نگاه پر غیظی داماد انداخت، نسبت به

دقایقی قبل برافروخته تر شده و سرخی چشمانش کاملا توی دید بود. قدمی به سمت داماد برداشت و تهدید وار گفت: _نکنه باید معنی وکیلم برات توضیح بدم ؟! الان که مامورا رسیدند خودت می فهمی. تهدیدش کارساز بود، رنگ از رخسار داماد پرید. عروس هم که با دیدن این مرد سیاه پوش شیر شده بود با خودش گفت هر چه بادا باد از این بدتر که نمی شود. انگار برای فرار از این شرایط به هر ریسمانی چنگ می زد، کنار مردی که حال ناجی اش بود ایستاد و بالاخره سکوتش را شکست و با صدای به بغض نشسته اش گفت:

_من نمی خوام ازدواج کنم چرا ولم نمی کنین؟! دست از سرم بردارین. وگل دستش را جلوی پای داماد انداخت،هیاهوی اطراف اوج گرفت و داماد که جلوی اقوامش این چنین سر افکنده شده بود با تشر گفت: _بهت نشون می دم و در حالی که از کنارشان رد می شد خطاب به عروس گفت: _کاری می کنم به غلط کردن بیوفتی، منتظر اون روز باش. واز بین جمعیت راه را باز کرد و بیرون رفت، از مرد سیاه پوش ترسیده بود. از آن هیکل و اخم عمیق و صدای بمش. ترسید که فرار را به قرار ترجیح داد، کافی بود پای پلیس…

دانلود رمان کوه مثل کوهیار آیسا سادات حسینی pdf بدون سانسور

  • اشتراک گذاری
خلاصه کتاب
کوه مثل کوهیار، زلزله کوه را هم تکان داد… اما کوهیار را نه…. کوه تنها بود و فرو ریخت… اما کوهیار یارش را داشت… امانتى که پدرش به دستش سپرده بود… امانتى که میان آوار جا مانده بود و  باید برایش کوه مى شد و شد… کوه بود… یار بود…. کوهیار بود… و براى یارش شد همه چی….
مشخصات کتاب
  • نام کتاب
    کوه مثل کوهیار
  • ژانر
    دانلود رمان ,دانلود رمان ایرانی,دانلود رمان عاشقانه,دانلود رمان همخونه ای,دانلود رمان هیجانی,
  • نویسنده
    آیسا سادات حسینی
  • ویراستار
    آیسا سادات حسینی
  • طراح کاور
    رمان نو
  • صفحات
    2214
  • منبع تایپ
    رمان نو
  • noadmin
موضوعات
دانلود رمان عشق به سبک من فاطمه علیدوستی pdf (2) دانلود رمان هوادار حوا فاطمه زارعی pdf (2) دانلود رمان افسون سردار مهری هاشمی pdf (2) دانلود رمان گیلاس ترش الن الن دادخواه pdf (1) دانلود رمان عهد گل شببو (جلد سوم) تسا دیر pdf (1) دانلود رمان رثا زهرا ارجمندنیا و دریا دلنو زهرا ارجمندنیا و دریا دلنو pdf (1) دانلود رمان لهیب سحر ورزمن pdf (1) دانلود رمان حوالی کیلومتر دوده ده شقایق لامعی pdf (1) دانلود رمان حوالی حوا زهره خواجه پور pdf (1) دانلود رمان اوباش تمنا زارعی pdf (1) دانلود رمان زیر باران زهرا ارجمندنیا pdf (1) دانلود رمان یار باش شقایق عفراوی pdf (1) دانلود رمان تمام آنچه دارمی آسیه احمدی pdf (1) دانلود رمان میراث نگار ر نگار رقندی pdf (1) دانلود رمان هم دوست هم دشمن هلیا عسگری pdf (1) دانلود رمان ملکه منزوی ن ننین آقایی pdf (1) دانلود رمان فصل دیوونگی آذین بانو pdf (1) دانلود رمان یادگار نرگس مائده باوندپور pdf (1) دانلود رمان ابرها بیهوده می بارند yassi_sh pdf (1) دانلود رمان آرکان صبا ترک pdf (1) دانلود رمان حسی به رنگ سبز جنس آسمان جنس آسمان شادی منعم pdf (1) دانلود رمان عیان آذر اول pdf (1) دانلود رمان طعم تلخ اسپرسو سان سان pdf (1) دانلود رمان سرآسیمگی م_راهپیما pdf (1) دانلود رمان شعله نقره ای (جلد سوم) کارپو کینرد pdf (1)
آرشیو نویسندگان
درباره سایت
توضیح کوتاه درباره سایت
آمار سایت
  • 1460 نوشته
  • 6 برگه
  • 0 کامنت
  • 1 کاربر
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان نو " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.